۱۴۰۱/۵/۱۶، ۱۰:۵۳ صبح
Uroboros Virus
تاریخچه
Uroboro توسط آلبرت وسکر با همکاری اکسلا و مدیر عامل بخش آفریقایی شرکت Tricell ایجاد شد.
در ساخت و رشد این موجود دو فاکتور حائز اهمیت وجود دارد :
1ـ گیاهی معروف با نام Stairway of the sun ( پلکان خورشید ) که این گیاه بومی منطقه kijuju آفریقا است.
2ـ جیل ولنتاین که ظاهرا در تاریخ 23 نوامبر سال 2006 بعد مواجه شدن با آلبرت وسکر در خانه Oswell E. Spencer کشته شد.
احتمالا در ساخت Uroboros از دیگر عوامل ویروسی نیز استفاده شده است.
Stairway of the sun ( یا "Sonnentreppe") نقشی بسیار اساسی در تشریفات و آداب رسوم بومیان قبیله Ndipaya ایفا میکرد. مردم این قبیله کسی را که توانسته بود توانایی خود را در زمینه های گوناگون اثبات کند به عنوان پادشاه انتخاب میکردند.
در حقیقت کسی که میتوانست این گیاه را که دارای سمی بسیار مهلک بود مصرف کند و جان سالم به در ببرد شایسته پادشاهی میدانستند و به گفته خودشان چنین فردی قرن ها حکومت میکرد. البته افراد بسیار کمی بودند که میتوانستند پس از مصرف آن زنده بمانند.
این گیاه در قرن نوزدهم ( دهه 1800) توسط Henry Travis کشف شد بعدها نوادگان همین فرد سازمان Tricell را تأسیس کردند. Henry Travis کشفیات خود را در دایره المعارفی 24 جلدی تحت عنوان مروری بر تاریخ طبیعی جمع آوری کرد. این کتاب ها شامل تاریخچه دقیق حیوانات، گیاهان ، حشرات ، مواد معدنی ، توپوگرافی سکونتگاه مردم قبیله و آداب و رسوم و فرهنگ این مردم بود.
Oswell E. Spencer با مطالعه این کتاب به آداب و رسوم و استفاده مردم این قبایل از این گیاه علاقه مند شد بنابراین تصمیم گرفت تا این گیاه را بیابد و از آن در جهت شتاب دادن به تکامل بشر استفاده کند.
در دهه 1960 شرکت آمبرلا که تحت هدایت مستقیم شخص Oswell E. Spencer بود اقدام به تخریب شهر باستانی قبیله Ndipaya کرد زیرا میخواست گیاه را به دست آورد. جنگجویان این قبیله (مردم این قبیله که اکنون در کنار باتلاق ها زندگی میکردند) برای دفاع شروع به مصرف این گیاه کردند به امید اینکه شاید این گیاه مشخصه فزاینده ای داشته باشد بعدها آمبرلا مردم Ndipaya را وادار کرد که سکونتگاه خود را ترک کنند و سپس اقدام به تأسیس آزمایشگاهی مخفی در این منطقه که اکنون مخروبه ای بیش نبود کرد تا بر روی گیاه آزمایش انجام دهد و نهایتا در 4 دسامبر سال 1967 ویروس Progenitor (پیشرو) را از این گیاه ساخت.
Oswell E. Spencer قصد داشت تا کاملا از تحقیقات بر روی گیاه حمایت کند زیرا میدانست که حتی اگر آمبرلا نابود شود او میتواند شروعی دوباره داشته باشد. به تدریج آگاهی از وجود این سازمان به صورت مخفی و راز درآمد و سازمان خیلی از کارکنان خود را به جاهای دیگر فرستاد البته این کارکنان تحت مراقبت شدید سازمان بودند. این سازمان مخفی در دهه 1980 رسما بسته شد و بدین ترتیب شرکت آفریقایی آمبرلا یک مرکز تحقیقاتی عظیم را از تخریب نجات داد.
آلبرت وسکر در حین بحث با Spencer یا با خواندن یادداشت های شخصی Spencer از وجود این سازمان آگاهی یافت. او (آلبرت وسکر) به دنبال به کار انداختن دوباره شعبه آفریقایی شرکت آمبرلا با کمک Tricell بود.
وسکر با هدف ساختن یک پاتوژن جدید ( که بعدها ملقب به ویروس Uroboros شد). شروع به ریختن منابع ویروسی و غیر ویروسی خود کرد. این پاتوژن شروعی بر اولین مرحله تکامل انسان و از بین بردن ضعف در کل جهان بود که البته بر اساس تحقیقات قدیمی شرکت عظیم آمبرلا بر روی گیاه سمی بود.
جیل ولنتاین با وجود اینکه به سختی زخمی و بیهوش شده بود توسط وسکر نجات یافت. وسکر بعد از اینکه جیل را درمان کرد او را به خوابی cryogenic (برودتی) فرو برد. او قصد داشت تا از جیل به عنوان اولین نمونه برای ویروس Uroboros استفاده کند تا بدین ترتیب بتواند از دشمن دیرینه خود کریس ردفیلد انتقام بگیرد.
پیشرفت ویروس Uroboros از همان ابتدا با مشکلاتی مواجه شد. در بدن بسیاری از نمونه ها انسانی ویروس از یک گیاه پیشرو به یک سم بسیار مهلک و قوی تبدیل میشد. و نه تنها که منجر به شتاب در تکامل انسان نمیشد که حتی باعث مرگ زود رس نمونه ها نیز میشد. در این زمان دستگاهی که علائم حیاتی جیل ولنتاین نشان میداد اختلالاتی را کشف کرد.
تحقیقات بعدی نشان داد که هنوز یک نمونه جهش یافته از ویروس T در بدن جیل باقی است ( این ویروس باقی مانده ای از عفونت ناشی از ویروس T بود که توسط نمسیس نوع T در راکون سیتی وارد بدنش شده بود) تنها راه علاج این بود که کلیه بقایای ویروس T از بدن جیل بیرون آورده شود اما این کار سبب به خواب رفتن او شد. در مدتی که او در خواب برودتی به سر میبرد ویروس به نحوی در بدنش دوباره فعالیت میکرد. مدتی کوتاهی پس از این فعالیت دوباره، ویروس کاملا در بدن جیل از بین رفت اما چیز دیگری جایگزینش شد.
وسکر متوجه شد که اکنون بدن جیل پر از آنتی بادی هایی ضد ویروس است. او فهمید که با استفاده از آنتی بادی های موجود در بدن جیل میتواند Uroboros با درجه سمیت کمتر بسازد. او جیل ولنتاین را زنده نگه داشت تا از آنتی بادی های موجود در بدنش برای تحقیقات استفاده کند. برای کسانی همانند جیل ولنتاین که زندگی خود را وقت مبارزه با سلاح های زیستی کرده بود مضحک بود که از او در جهت توسعه سلاح های مرگ بار زیستی استفاده شود
پس از انجام آزمایشات و تحقیقات بسیار وسکر بالاخره ویروس Urobos را کامل کرد. شرکت جیل در تحقیقات به این معنی بود که او دیگر نمونه ای خوب برای آزمایش نیست. آنتی بادی هایی خالص و واقعی با مقاومت بالا به بدنش (بدن جیل) نفوذ کرده بود. اما وسکر برای او نقشه هایی دیگر داشت.
نهایتا کریس ردفیلد و شیوا آلومر به تمامی برنامه های وسکر پی برده و آن ها را خنثی کردند و توانستند که جیل ولنتاین را از کنترل وسکر خارج کرده و بدین ترتیب از پخش شدن این ویروس در سراسر دنیا جلوگیری کنند.
اثرات
نمونه ی اصلی Uroboros بسیار کشنده بود و فقط با استفاده از آنتی بادی های بدن جیل که ضد ویروس T ساخته شده بود سمیت Uroboros کاهش یافت.
Uroboros ابتدا به سلول های بدن میزبان متصل میشود سپس آنها را آلوده میکند. درواقع ویروس پس از اتصال محتوای ژنتیکی خود را وارد ژنوم میزبان میکند و سعی میکند که با آن ادغام شود. کسانی که توالی ژنتیکی شان (توالی کروموزم ها) سازگار با ویروس است عمل ادغام موفقیت آمیز است و این فرد توانایی هایی فوق بشری کسب میکند اما آنهایی که سازگار با ویروس نیستند به Uroboros مبتلا میشوند (یعنی بیمار میشوند) سپس بافت های آنها عفونی شده و تبدیل به شاخک هایی تمایز یافته میشوند که کل بدن میزبان و مواد آلی در دسترس را جذب میکند. این تانتاکول ها به وسیله یک اندام کورک مانند زرد رنگ نگه داشته میشوند. که این نوعی نقطه ضعف محسوب میشود.
از آنجایی که آن میزبانانی که با ویروس سازگار نیستند زود از بین میروند و نمیتوان کلیه اثرات ویروس بر آنها را مشاهده کرد نمیتوان فهمید که در دوران مصدومیت و عفونت این افراد چه قابلیت هایی کسب میکنند. با توجه به این حقیقت که این ویروس طوری طراحی شده بود که بر روی جمعیت اندکی از انسان ها تأثیر میگذاشت میتوان گفت که این ویروس منجر به تکامل نژاد انسان میشد. اگرکه Uroboros در سراسر دنیا منتشر میشد سبب از بین رفتن افرادی با DNA نامناسب و باقی ماندن افرادی با محتوای ژنتیکی مناسب میشد.
یکی از اثرات (نقطه ضعف) Uroboros این است که در برابر گرمای شدید بسیار حساس است به همین دلیل بود که پس از اینکه وسکر که با uroboros ادغام شده بود (تبدیل به Uroboros شد) پس از اینکه به داخل مواد مذاب پرتاب شد دیگر نمیتواست با کریس و شیوا مبارزه کند و تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که با یکی از بازوی های خود به سمت هلیکوپتری که جاش استون خلبان آن بود حمله کند.
در این بازی فقط 4 میزبان (فرد) وجود داشت که 3 تا از آنها ناسازگار بودند.
به خاطر موقعیت منحصر به فرد وسکر، پیش موجودی ویروس و استفاده بیش از حد از PG67A/W مشکل است که بگوییم که علائمی که او نشان میداد عمدتا در افراد سازگار دیده میشد یا مختص خود وسکر است هرچند که نوعا وسکر یک نمونه ناسازگار بود. این امکان وجود دارد که سلول های آلوده به Uroboros با یا بدون یک میزبان مناسب تبدیل به یک حساسیت یا حداقل یک مشخصه در یک اندام به خصوص شوند. اثراتی که وسکر نشان داد شامل: قدرت پرش او افزایش یافت، مقاومت در برابر صدمات ، نو زایش ، و قدرت بیش تر بود (اگرچه که او به دلیل استفاده بیش از حد از PG67A/W ضعیف شده و از درون مسموم شده بود.)
نکات
1ـ 2 یا 3 موجودی که به Uroboros آلوده شده بودند و در این بازی جنگیدند نام هایی خاص داشتند: اولین نمونه که در آزمایشگاه ساخته شده بود Uroboros Mkono نامیده میشد.
دومی که از اکسلا به وجود آمده بود Uroboros Aheri نامیده میشد.
براي ديدن سايز اصلي كليك كنيد
2ـ در تریلر نسخه FOG رزیدنت اویل 4 لیون را می بینیم که در حال مبارزه با تانتاکول های سیاه رنگ است که شبیه Uroboros هستند.
تاریخچه
Uroboro توسط آلبرت وسکر با همکاری اکسلا و مدیر عامل بخش آفریقایی شرکت Tricell ایجاد شد.
در ساخت و رشد این موجود دو فاکتور حائز اهمیت وجود دارد :
1ـ گیاهی معروف با نام Stairway of the sun ( پلکان خورشید ) که این گیاه بومی منطقه kijuju آفریقا است.
2ـ جیل ولنتاین که ظاهرا در تاریخ 23 نوامبر سال 2006 بعد مواجه شدن با آلبرت وسکر در خانه Oswell E. Spencer کشته شد.
احتمالا در ساخت Uroboros از دیگر عوامل ویروسی نیز استفاده شده است.
Stairway of the sun ( یا "Sonnentreppe") نقشی بسیار اساسی در تشریفات و آداب رسوم بومیان قبیله Ndipaya ایفا میکرد. مردم این قبیله کسی را که توانسته بود توانایی خود را در زمینه های گوناگون اثبات کند به عنوان پادشاه انتخاب میکردند.
در حقیقت کسی که میتوانست این گیاه را که دارای سمی بسیار مهلک بود مصرف کند و جان سالم به در ببرد شایسته پادشاهی میدانستند و به گفته خودشان چنین فردی قرن ها حکومت میکرد. البته افراد بسیار کمی بودند که میتوانستند پس از مصرف آن زنده بمانند.
این گیاه در قرن نوزدهم ( دهه 1800) توسط Henry Travis کشف شد بعدها نوادگان همین فرد سازمان Tricell را تأسیس کردند. Henry Travis کشفیات خود را در دایره المعارفی 24 جلدی تحت عنوان مروری بر تاریخ طبیعی جمع آوری کرد. این کتاب ها شامل تاریخچه دقیق حیوانات، گیاهان ، حشرات ، مواد معدنی ، توپوگرافی سکونتگاه مردم قبیله و آداب و رسوم و فرهنگ این مردم بود.
Oswell E. Spencer با مطالعه این کتاب به آداب و رسوم و استفاده مردم این قبایل از این گیاه علاقه مند شد بنابراین تصمیم گرفت تا این گیاه را بیابد و از آن در جهت شتاب دادن به تکامل بشر استفاده کند.
در دهه 1960 شرکت آمبرلا که تحت هدایت مستقیم شخص Oswell E. Spencer بود اقدام به تخریب شهر باستانی قبیله Ndipaya کرد زیرا میخواست گیاه را به دست آورد. جنگجویان این قبیله (مردم این قبیله که اکنون در کنار باتلاق ها زندگی میکردند) برای دفاع شروع به مصرف این گیاه کردند به امید اینکه شاید این گیاه مشخصه فزاینده ای داشته باشد بعدها آمبرلا مردم Ndipaya را وادار کرد که سکونتگاه خود را ترک کنند و سپس اقدام به تأسیس آزمایشگاهی مخفی در این منطقه که اکنون مخروبه ای بیش نبود کرد تا بر روی گیاه آزمایش انجام دهد و نهایتا در 4 دسامبر سال 1967 ویروس Progenitor (پیشرو) را از این گیاه ساخت.
Oswell E. Spencer قصد داشت تا کاملا از تحقیقات بر روی گیاه حمایت کند زیرا میدانست که حتی اگر آمبرلا نابود شود او میتواند شروعی دوباره داشته باشد. به تدریج آگاهی از وجود این سازمان به صورت مخفی و راز درآمد و سازمان خیلی از کارکنان خود را به جاهای دیگر فرستاد البته این کارکنان تحت مراقبت شدید سازمان بودند. این سازمان مخفی در دهه 1980 رسما بسته شد و بدین ترتیب شرکت آفریقایی آمبرلا یک مرکز تحقیقاتی عظیم را از تخریب نجات داد.
آلبرت وسکر در حین بحث با Spencer یا با خواندن یادداشت های شخصی Spencer از وجود این سازمان آگاهی یافت. او (آلبرت وسکر) به دنبال به کار انداختن دوباره شعبه آفریقایی شرکت آمبرلا با کمک Tricell بود.
وسکر با هدف ساختن یک پاتوژن جدید ( که بعدها ملقب به ویروس Uroboros شد). شروع به ریختن منابع ویروسی و غیر ویروسی خود کرد. این پاتوژن شروعی بر اولین مرحله تکامل انسان و از بین بردن ضعف در کل جهان بود که البته بر اساس تحقیقات قدیمی شرکت عظیم آمبرلا بر روی گیاه سمی بود.
جیل ولنتاین با وجود اینکه به سختی زخمی و بیهوش شده بود توسط وسکر نجات یافت. وسکر بعد از اینکه جیل را درمان کرد او را به خوابی cryogenic (برودتی) فرو برد. او قصد داشت تا از جیل به عنوان اولین نمونه برای ویروس Uroboros استفاده کند تا بدین ترتیب بتواند از دشمن دیرینه خود کریس ردفیلد انتقام بگیرد.
پیشرفت ویروس Uroboros از همان ابتدا با مشکلاتی مواجه شد. در بدن بسیاری از نمونه ها انسانی ویروس از یک گیاه پیشرو به یک سم بسیار مهلک و قوی تبدیل میشد. و نه تنها که منجر به شتاب در تکامل انسان نمیشد که حتی باعث مرگ زود رس نمونه ها نیز میشد. در این زمان دستگاهی که علائم حیاتی جیل ولنتاین نشان میداد اختلالاتی را کشف کرد.
تحقیقات بعدی نشان داد که هنوز یک نمونه جهش یافته از ویروس T در بدن جیل باقی است ( این ویروس باقی مانده ای از عفونت ناشی از ویروس T بود که توسط نمسیس نوع T در راکون سیتی وارد بدنش شده بود) تنها راه علاج این بود که کلیه بقایای ویروس T از بدن جیل بیرون آورده شود اما این کار سبب به خواب رفتن او شد. در مدتی که او در خواب برودتی به سر میبرد ویروس به نحوی در بدنش دوباره فعالیت میکرد. مدتی کوتاهی پس از این فعالیت دوباره، ویروس کاملا در بدن جیل از بین رفت اما چیز دیگری جایگزینش شد.
وسکر متوجه شد که اکنون بدن جیل پر از آنتی بادی هایی ضد ویروس است. او فهمید که با استفاده از آنتی بادی های موجود در بدن جیل میتواند Uroboros با درجه سمیت کمتر بسازد. او جیل ولنتاین را زنده نگه داشت تا از آنتی بادی های موجود در بدنش برای تحقیقات استفاده کند. برای کسانی همانند جیل ولنتاین که زندگی خود را وقت مبارزه با سلاح های زیستی کرده بود مضحک بود که از او در جهت توسعه سلاح های مرگ بار زیستی استفاده شود
پس از انجام آزمایشات و تحقیقات بسیار وسکر بالاخره ویروس Urobos را کامل کرد. شرکت جیل در تحقیقات به این معنی بود که او دیگر نمونه ای خوب برای آزمایش نیست. آنتی بادی هایی خالص و واقعی با مقاومت بالا به بدنش (بدن جیل) نفوذ کرده بود. اما وسکر برای او نقشه هایی دیگر داشت.
نهایتا کریس ردفیلد و شیوا آلومر به تمامی برنامه های وسکر پی برده و آن ها را خنثی کردند و توانستند که جیل ولنتاین را از کنترل وسکر خارج کرده و بدین ترتیب از پخش شدن این ویروس در سراسر دنیا جلوگیری کنند.
اثرات
نمونه ی اصلی Uroboros بسیار کشنده بود و فقط با استفاده از آنتی بادی های بدن جیل که ضد ویروس T ساخته شده بود سمیت Uroboros کاهش یافت.
Uroboros ابتدا به سلول های بدن میزبان متصل میشود سپس آنها را آلوده میکند. درواقع ویروس پس از اتصال محتوای ژنتیکی خود را وارد ژنوم میزبان میکند و سعی میکند که با آن ادغام شود. کسانی که توالی ژنتیکی شان (توالی کروموزم ها) سازگار با ویروس است عمل ادغام موفقیت آمیز است و این فرد توانایی هایی فوق بشری کسب میکند اما آنهایی که سازگار با ویروس نیستند به Uroboros مبتلا میشوند (یعنی بیمار میشوند) سپس بافت های آنها عفونی شده و تبدیل به شاخک هایی تمایز یافته میشوند که کل بدن میزبان و مواد آلی در دسترس را جذب میکند. این تانتاکول ها به وسیله یک اندام کورک مانند زرد رنگ نگه داشته میشوند. که این نوعی نقطه ضعف محسوب میشود.
از آنجایی که آن میزبانانی که با ویروس سازگار نیستند زود از بین میروند و نمیتوان کلیه اثرات ویروس بر آنها را مشاهده کرد نمیتوان فهمید که در دوران مصدومیت و عفونت این افراد چه قابلیت هایی کسب میکنند. با توجه به این حقیقت که این ویروس طوری طراحی شده بود که بر روی جمعیت اندکی از انسان ها تأثیر میگذاشت میتوان گفت که این ویروس منجر به تکامل نژاد انسان میشد. اگرکه Uroboros در سراسر دنیا منتشر میشد سبب از بین رفتن افرادی با DNA نامناسب و باقی ماندن افرادی با محتوای ژنتیکی مناسب میشد.
یکی از اثرات (نقطه ضعف) Uroboros این است که در برابر گرمای شدید بسیار حساس است به همین دلیل بود که پس از اینکه وسکر که با uroboros ادغام شده بود (تبدیل به Uroboros شد) پس از اینکه به داخل مواد مذاب پرتاب شد دیگر نمیتواست با کریس و شیوا مبارزه کند و تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که با یکی از بازوی های خود به سمت هلیکوپتری که جاش استون خلبان آن بود حمله کند.
در این بازی فقط 4 میزبان (فرد) وجود داشت که 3 تا از آنها ناسازگار بودند.
به خاطر موقعیت منحصر به فرد وسکر، پیش موجودی ویروس و استفاده بیش از حد از PG67A/W مشکل است که بگوییم که علائمی که او نشان میداد عمدتا در افراد سازگار دیده میشد یا مختص خود وسکر است هرچند که نوعا وسکر یک نمونه ناسازگار بود. این امکان وجود دارد که سلول های آلوده به Uroboros با یا بدون یک میزبان مناسب تبدیل به یک حساسیت یا حداقل یک مشخصه در یک اندام به خصوص شوند. اثراتی که وسکر نشان داد شامل: قدرت پرش او افزایش یافت، مقاومت در برابر صدمات ، نو زایش ، و قدرت بیش تر بود (اگرچه که او به دلیل استفاده بیش از حد از PG67A/W ضعیف شده و از درون مسموم شده بود.)
نکات
1ـ 2 یا 3 موجودی که به Uroboros آلوده شده بودند و در این بازی جنگیدند نام هایی خاص داشتند: اولین نمونه که در آزمایشگاه ساخته شده بود Uroboros Mkono نامیده میشد.
دومی که از اکسلا به وجود آمده بود Uroboros Aheri نامیده میشد.
براي ديدن سايز اصلي كليك كنيد
2ـ در تریلر نسخه FOG رزیدنت اویل 4 لیون را می بینیم که در حال مبارزه با تانتاکول های سیاه رنگ است که شبیه Uroboros هستند.