Itchy , Tasty

با سلام



زامبی ها ،‌ معروف ترین موجودات سری بازی رزیدنت ایول . اما یک زامبی چگونه یک زامبی می شود؟

در این نقد به بررسی دقیق تر و با جزییات  مراحل پیشرفت ویروس تی و تغییر شکل انسان به زامبی و نکات جالبی  که سازندگان بازی در قالب فایل برای گیمر ها قرار داده اند می پردازیم که به نحوی پاسخ یک سری از سوالات مانند سوال بالا و موارد مشابه را در اختیار ما می گذارد.




این گونه سوالات ذهن گیمر های این سری بازی را معمولا به خود مشغول می کند . اما ما هیچ وقت به صورت دقیق و با جزییات به بررسی این موضوع نپرداخته ایم . معمولا به خود میگوییم خوب این ویروس قربانی را مبتلا کرده و سپس می کشد و  طی فرآیندی به یک زامبی تبدیل می کند. اما تا به حال به دنبال این موضوع نرفتته ایم که وقتی یک قربانی رفته رفته به یک زامبی تبدیل می شود چگونه حوادث و رخ داد هایی درون فیزیک و روان او رخ می دهد . آیا حافظه ای برایش باقی می ماند؟ چرا به دیگران حمله کرده و از آن ها تغذیه می کند؟ و .... .

نکته ای که بسیاری از گیمر ها به آن توجه نکرده اند و و در عین حال یکی از معروف ترین موضوعات سری بازی رزیدنت ایول می باشد ، پاسخ این گونه سوالات را با جزییات جالب در قالب یک فایل داده است یعنی فایل  Keeper's Diary که در شماره ی اول این بازی موجود می باشد و شرح حال مختصری است از یک محقق که مسئولیت آماده سازی حیوانات را برای انجام آزمایش های مختلف داشته است.
اما نکته جالب این فایل آن است که فردی که در حال نوشتن آن در طی گذشت زمان بوده در واقع یک قربانی آلوده شده به ویروس تی بوده که خود از آن خبر نداشته !‌

توضیح مختصر از ویروس تی :‌ ویروس تی به ساختار سلولی قربانی حمله کرده  و کد ژنتیک سلولی قربانی را تغییر داده و کد خود را جایگزین آن میکند که باعث می شود سلول های بدن قربانی کار تکثیر ویروس را انجام داده  که در آخر منجر به آلودگی کل بدن و تغییر شکل قربانی یا همان Mutation می شود.




حال به موضوع Keeper's Diary بر میگردیم .

در ابتدای این سری نوشته ها که توسط آن فرد یادداشت شده بود مورد خاصی مشاهده نمی شود و ظاهر همه ی چیز ها کاملا عادی به نظر می رسد .


نوشته ی اول
در شب ، همراه نگهبان اسکات و الایس و محقق استیو پوکر بازی کردیم ، استیو خیلی خوش شانس بود ، اما من فکر میکنم که اون داشت تقلب میکرد. عجب بی مصرفی.



نوشته ی دوم

امروز ، یک محقق رده بالا از من خواست که از یک هیولای جدید نگه داری کنم. شبیه یک گوریل بدون هیچ پوستی به نظر می رسه. اونا بهم گفتن که بهشون غذای زنده بدم. وقتی که من یک خوک پرت کردم اونا داشتن باهاش باهاش بازی می کردن... پاهای خوک رو کندن و اعضای بدنش رو کشیدن بیرون قبل از اینکه بخورنش.




نوشته ی سوم

اما در نوشته ی سوم اتفاقات مشکوک شروع شده بدون اینکه فرد قربانی از واقعیت جریان با خبر باشد.

دوروبر 5 صبح امروز ،‌اسکات اومد و من رو ناگهان از خواب بیدار کرد. اون یک لباس محافظ پوشیده بود که شبیه لباس فضا نوردان بود. او بهم گفت که من هم یکی بپوشم. من شنیدم که حادثه ای در آزمایشگاه زیرزمین رخ داده. شکی نیست . اون محقق ها هیچ وقت استراحت نمی کنن. حتی در شب.


نوشته ی چهارم

در این نوشته آثار تخریبی ویروس تی بر روی فیزیک قربانی شروع شده است اما او همچنان بی خبر است و فکر می کند که به دلیل پوشیدن لباس به مدت زیاد این اتفاق برای او افتاده است اما در واقع ویروس تی کار خود را شروع کرده و در حال تغییر DNA بدن قربانی می باشد و برای این کار به انرژی نیاز دارد و این انرژی را از طریق سلول های بدن قربانی دریافت کرده که در نتیجه پوسیده شدن و تخریب بافت های بدن را به همراه دارد و دقیقا به همین دلیل بیشتر زامبی هایی که ما میبینیم جدا از جراحت های حاصل از در گیری ، دارای بدنی پوسیده هستند.




من این لباس آزار دهنده رو از دیروز پوشیده ام ، پوستم به سمت پوسیدگی پیش میره و خیلی احساس خارش داره. برای  انتقام ، امروز به اون سگ ها غذا ندادم ، اینجوری احساس بهتری دارم.

( همانطور که میبینید علاوه بر مشکلات فیزیکی ، قوه ی تفکر نیز شروع به تحلیل کرده و قربانی دارای افکار بی معنی شده است که فکر میکن با غذا ندادن به سگ ها احساس بهتری میکند)


نوشته ی پنجم

در این نوشته نشانه ای پیشرفت ویروس در بدن قربانی دیده میشود و او همچنان بی خبر است .

نمایشمن به اتاق پزشکی رفتم برای اینکه پشتم تمام متورم شده و احساس خارش میکنه. اونا یک پانسمان بزرگ پشتم گذاشتن و دکتر بهم گفت که دیگه نیازی نیست لباس فضانوردی رو بپوشم. فکر کنم امشب بتونم راحت بخوابم.


نوشته ی ششم

بدن قربانی همچنان درگیر ویروس می باشد و ویروس برای تامین انرژی مورد نیاز برای تکثیر در حال تخریب بیشتر فیزیک او می باشد.



وقتی امروز بیدار شدم ،‌ من یک تاول دیگه روی پام پیدا کردم. خیلی آزار دهنده بود و من مجبور شدم پام رو درحالی که به  لانه ی سگ ها میرفتم بکشم. اونا از صبح ساکت بودند که خیلی غیر عادد هستش. متوجه شدم که بعضی هاشون فرار کرده اند. من تو دردسر جدی میفتم اگر رده بالاها متوجه بشن .


نوشته ی هفتم

این نوشته اهمیت زیادی ندارد و فقط در مورد این است که قربانی قصد خروج و دیدن آشنای خود را داشته اما نگهبانان به علت مسائل امنیتی اجازه ی این کار را ندادند.



نوشته ی هشتم

مراحل آخر فعالیت ویروس در قربانی آغاز شده و بدن قربانی آخرین مقاوت های خود را در مقابل ویروس به شکل تب انجام می دهد. اما بدن قربانی دیگر پوسیده شده و نشان میدهد که ویروس بیشتر بدن را آلوده کرده است.


شنیدم که یک محقق که تلاش کرده از این عمارت فرار کنه مورد ضرب گلوله قرار گرفته. تمام بدنم احساس سوزش میکنه و میخاره. من داشتم تورم های بازوم رو میخاروندم ، یک تیکه از گوشت پوسیده افتاد . چه اتفاقی برای من داره میفته ؟


نوشته ی آخر

این نوشته معروف ترین فایل موجود در سری بازی رزیدنت ایول می باشد که به دلیل کلمات به کار برده شده در این نوشته از آن به عنوان نماد در بیشتر اقتباس ها و  اشاره های غیر مستقیم از رزیدنت اویل در مطالب ، نقد ها و فیلم های دیگر استفاده می شود یعنی همان "Itchy , Tasty"  . همچنین در سال 1996 این 2 کلمه نقش مهمی در معروفیت و شناخته شدن این بازی داشته اند ، هم اکنون نیز در برخی از موارد از این 2 کلمه برای اشاره به رزیدنت ایول استفاده می شود و به صورت کلی به گونه ای از تشبیه برای زامبی ها تبدیل شده است.


در عین حال به نکته ی جالب و مهمی اشاره می شود که پاسخ به سوالات راجع به سوالاتی که در ابتدای مطلب ذکر شد را کامل میکند.


تب قطع شده اما خارش ، گشنه و خورد غذای سگی ، خارش خارش اسکات اومد ، صورت زشت پس کشتمش . خوشمزه

خارش

خوشمزه





البته شایان ذکر هست که CapCom اشاره ای دیگر به این متن در قسمتی از یکی از فایل های بازی اخیر خود یعنی Resident Evil Revelations در شما اجازه دیدن لینک ها را ندارید عضو شوید یا وارد شوید داشته است .



بله ! در واقع آخرین تفکرات یک انسان قبل از تبدیل شدن به یک زامبی اینگونه است. بعد از گذشت 3 روز از یادداشت یکی مانده به آخر این یادداشت نوشته شده و نشان میدهد که در این 3 رو ویروس به مرحله ی نهایی خود رسیده و افکار قربانی را کاملا مورد هجوم قرار داده ولی جالب اینجاست که قربانی در لحظات آخر دارای حافظه ی سالم بوده ، و اسم اسکات را به خاطر داشته است !‌ اما همچنان به او حمله می کند و او را میکشد و میخورد و این مسائل را یادداشت می کند !‌ اما به دلیل آسیب و فعالیت ویروس قواعد نوشتاری را خوب نتوانسته است  رعایت کند و مانند یک نوشته ی بچه گانه به نظر می رسد ولی در واقع نشان می دهد که یک شخص قبل از تبدیل شدن کامل به یک زامبی قسمتی از حافظه ی خود را دارد و شخص همچنان آگاه به اعمال خود می باشد اما به دلیل اختلالات ایجاد شده توسط ویروس و به دست گرفتن کنترل کامل و تدریجی بدن توسط ویروس ، رفتاری دیوانه وار و خشونت آمیز از خود نشان میدهد.

پس نتیجه می شود که ویروس در نهایت فقط افکار کشتن و خوردن را به قربانی منتقل میکند . و سیستم های اساسی مغز را رفته رفته از بین میبرد و فقط نیاز های اولیه مانند خوردن ، و دیدن ، راه رفتن و امثال این ها را نگه می دارد ، همچنین با دستکاری DNA ، به میزان خشونت و خلق و خوی حیوانی قربانی می افزاید . البته دلیل اینکه یک زامبی چرا گوشت قربانی های خود را میخورد در ویکی توضیح داده شده است که به صورت خلاصه این گونه می باشد  : "خوردن گوشت موجودات زنده توسط زامبی برای تامین انرژی بدن زامبی می باشد تا ویروس مجبور به قربانی کردن بافت بدن زامبی برای تامین انرژی نباشد . "

تمام پیچیدگی های ویروس تی و فعل و انفعالات آن که از نظر گیمر موضوعی فوق علمی به نظر می رسد اینگونه است و این ویروس فقط یک سری کد های DNA را برای کشتن ، خوردن و وحشی گری تغییر میدهد و در نهایت مرگ مغز انسانی و تسلط مغز ویروسی را به همراه دارد که در نتیجه  موجب شکل گیری  موجودی وحشی می شود که به دلیل صدمات فیزیکی ناشی از ویروس دچار مشکلات حرکتی مانند کندی و نقص حرکات دست و پا و  همچنین شکل فیزیکه ی وحشتناک و پوسیدگی بافت ها می شود و این موجود برای تامین انرژی نیاز به تغزیه از گوشت موجود زنده دارد ، یعنی همان زامبی .

ولی آیا این موضوع دور از ذهن است؟  یا با پیشرفت علم و تکنولوژی روز دانشمندان کنترل کد DNA را بدست میگیرند و آن را تغییر میدهند؟


در آخر به خالق داستان این بازی باید احسنت گفت که چنین اثری را برای ما گیمر ها خلق کرد.