گزارش Jessica - نسخهی قابل چاپ +- انجمن تخصصی رزیدنت اویل (https://re-fan.ir) +-- انجمن: اختصاصی (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=11) +--- انجمن: مقالات رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=12) +---- انجمن: مقالات اختصاصي رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=63) +---- موضوع: گزارش Jessica (/showthread.php?tid=61) |
گزارش Jessica - Umbrella - ۱۴۰۱/۳/۶ اون حادثه در سال 2004 و در ترگريجيا، شهري بزرگ و شناور در کرانه مديترانه اتفاق افتاد. با باريدن ويروس تي-آبيس از يه هواپيماي بي نام روي شهر، تروريست ها اون دريا رو به يه جهنم روي زمين تبديل کردند. تشکيلات مسئول اين اتفاق خودشونو ولترو ناميده بودن، مانند "گريهاند" بزرگ از "کمدي الهي" دانته. اينکه اين تشکيلات ناشناس چطور به سلاح هاي بيولوژيکي دست پيدا کردن ... هنوز هم نامعلومه. تنها چيزي که در اون زمان در مورد ولترو معلوم بود، اين بود که يک گروه دانشجوييه که به يک گروه چريکي افراطي تبديل شده. بنا به گفته خودشون، اين عمل تروريستي يه اعتراض عليه رشد و توسعه بود، ولي آيا اين حقيقت داره؟ ديگه به هيچ عنوان نميشود فهميد. اين حمله عظيم بيوتروريسمي که ديدگاه جهان رو تغيير داد توسط رسانه ها بعنوان وحشت ترگريجيا شهرت پيدا کرد. نام "ترگريجيا" تا ابد بعنوان مترادفي براي غم و اندوه شناخته خواهد شد. يک سال از آن روز ميگذرد... اطلاعاتي از يک موسسه که بي اس اي اي اون را معتبر ميشمرد فاش شد: اطلاعات موثقي درمورد وجود نقشه اي براي يک بيوتروريسم که ممکنه هر روزي شروع بشه و دلايلي مبنا بر احتمال دست داشتن ولترو در اون وجود داره. باورنکردنيه، طبق گزارشات رسمي، تائيد شد که تمام اعضاي کليدي ولترو در عمليات پاکسازي مخفيگاهشون توسط اف بي سي کشته شدن. ولي در حقيقت، يک استثنا وجود دارد. جک نرمن، رهبر بالفعلشون. گفته ميشه جنازش تا به حال پيدا و تائيد نشده. اين اطلاعات عمومي نشد. جک نرمان که باور ميرود با جذبه و شکوه مطلق خودش ولترو رو رهبري ميکرده... ويدئويي که او براي ادعاي مقصر بودن گذاشته بود استفاده شد تا اون رو به اندازه يه فدايي در ميان افراد افراط گراي خاصي بالا ببره، و حتي امروزه روي وبسايت هاي اشتراک ويدئو موجوده.
در اين مورد ما بايد هرچه زودتر اقدام کنيم. ما اين قدرت رو داريم که درستي و نادرستي اين اطلاعات رو مشخص کنيم. ما نميتونيم اجازه بديم اين تراژدي تکرار بشه. مامور مصاحبه. مصاحبه شونده: جسيکا شروات. ضبط شده توسط يک کاراگاه ويژه از اتحاديه جهاني مسايل دارويي. مصاحبه کننده: لطفا درمورد به عاملاني که در اين ماموريت دست داشتن به من بگو. جسيکا: اشکالي نداره نهادي صحبت کنم؟ مصاحبه کننده: آزادي که از احساساتت هم صحبت کني. جسيکا: کريس ردفيلد. اون يکي از اعضاي اصليه از وقتي که بي اس اي اي تاسيس شد. اون قابليت هاي استثنايي و مهارت در جنگ تن به تن داره. اون يکي از اعضاي نيروي هوايي ايالات متحده بوده و ميتونه با هواپيما هم پرواز کنه. مصاحبه کننده: آيا تا به حال باهاش هم تيمي بودي؟ جسيکا: نه. نه تا اين ماموريت. ولي فکر نميکني اين يه نقش فوق العاده براي منه؟ من هواي اونو دارم، و اون هم هواي منو. "جسيکا، خوبي؟" "آره کريس، خوبم." مثل سکانسي از يه فيلم هاليوودي ميشه. مصاحبه کننده: بگذريم، ميتوني درمورد پيش زمينش به من بگي؟ جسيکا: خيلي خب. جنگ کريس با سلاح هاي زيستي در سال 1998 در پي شيوع ويروس تي در آزمايشگاه رشته کوه هاي آرکلي آمبرلا شروع شد که معمولا بعنوان "واقعه عمارت" شناخته ميشه. مصاحبه کننده: متوجه ام. مال زماني هستش که گروه استارز پليس شهر راکون بود. اين يکي از تجربه هاي اون بود که ما بهش علاقه داريم. جسيکا: اون سوپر قهرمان دنياي جديده ... البته بدون نقاب و شنل. اون هميشه بهترين بوده حتي در سهمگين ترين نبرد ها. اون با بالا بردن مهارت جنگيش بالاخره تونست آمبرلا رو سرنگون کنه. سابقه اش جزء برترين هاي بي اس اي اي هستش. مصاحبه کننده: من واقعا از اون، به عنوان يک عضو جي پي سي متشکرم. اگر که اون دنبال آمبرلا نميرفت وضعيت خيلي بدتر ميشد. به اين دليل خاص بود که جي پي سي سازمان بي اس اي اي رو به وجود آورد و از کريس دعوت کرد تا عضو اين سازمان بشه. آره، ما به يه سازمان احتياج داشتيم که قابليت مبازره با بيوتروريسم را داشته باشه ... به همين اندازه به مسئوليت پذيري يک عضو ماهر. جسيکا: جيل ولنتاين. جيل ولنتاين يکي از يازده نفر اصليه که مثل کريس از گروه استارز اومد. اون در سلاح هاي سنگين مهارت داره و در نبرد واقعي راحت و خونسرده و حتي ميتونه قفل هاي ساده رو باز کنه. اوه اره، حتي شنيدم که اون ميتونه بمب هم خنثي کنه. صادقانه بگم من يکي از طرفداراي "خوشنامي و مثبت بودن" جيل نيستم اما من فکر ميکنم که مهارت اون قابل تقديره. اين فقط کار هستش، پس هيچ مشکلي با اون نيست. هست؟ مصاحبه کننده: مطلقا. مشکلي نيست اگر که نتايج بدست بيان. جيل ولنتاين يکي از معدود بازماندگان "انفجار هسته اي شهر راکون" هستش، درسته؟ جسيکا: بله. بعد از واقعه عمارت، جيل توي شهر راکون موند و تحقيقات خودش رو ادامه داد. دو ماه بعد بود که تمام شهر به يه خطر زيستي تبديل شد. با توجه به گزارشات عمومي، "ويروس تي" کاملا از بين رفته، اما براي هيچ کسي خوشايند نبوده که موجوديت سلاح هاي زيستي در اون زمان تو دنيا لو بره. "براي هيچ کسي" شامل دولت هم ميشه. درست بعد از اينکه اون مجبور به فرار از شهر راکون شد دولت با يک موشک به شهر حمله کرد و اون رو نابود کرد، که اسشو گذاشتن "پاکسازي". من مطمئنم که اون هيچ وقت اون منظره رو از ياد نميبره. مصاحبه کننده: به خاطره اينه که خودتم واقعه مشابهي رو تجربه کردي؟ جسيکا: آره. ولي تنها چيزي که من حس کردم احساس عجز و ناتواني بود. جسيکا: پارکر لوچيني. يک مامور آموزش ديده ي اف بي سي. مصاحبه کننده: مثل تو، نه؟ جسيکا: خوب يا بد، اون يک همکار از اف بي سي بود پس خوب ميشناسمش، اون يک دندست و اصلا گوشش به هيچ منطقي بدهکار نيست ... از اين لحن حرف زدنم عذر ميخوام ولي اون يک آدم کله شقِ عوضيه. مصاحبه کننده: متوجه ام. خب، چرا اون به بي اس اي اي ملحق شد؟ جسيکا: پارکر يک سال پيش به بي اس اي اي ملحق شد. فکر کنم دليلش رو ميدونين؛ فاجعه "وحشت تراگريجيا". نميتونست انکار کنه که تصميمي که اونجا گرفته شد براي حفظ وجهه اف بي سي بود،اين اونو به شک انداخت. اون زمان اون سعي کرد اين مشکلاتش رو با الکل حل کنه. در آخر، اون تصميم گرفت که به بي اس اي اي منتقل بشه، تا بتونه عده ي بيشتري از مردم رو نجات بده. مصاحبه کننده: بله مطمئنا اون يک آدم کله شقِ عوضيه. تقريبا محبت برانگيزه، اما هنوز ... جسيکا: کيث لوملي و کوئينت کتهام. راحت تره که اين دو تا رو با هم توصيف کني. مصاحبه کننده: مشکلي نداره اگر بخواي بعنوان يه زوج ازشون حرف بزني. جسيکا: اهل داخل موندن در مقابل اهل بيرون رفتن. متفکر در مقابل بي فکر. محتاط در مقابل کسي که بي فکر عمل ميکنه. براي درک کردن اونها، هر دو متضادي رو که فکرشو ميکني با هم جفت کن. کوئينت، کسي که در آناليز اطلاعات تخصص داره و از دستگاها سر در مياره، و کيث، کسي که در عملياتهاي ويژه و نبرد تجربه داره. اون دو نفر همشيه نظرات متفاوتي دارن و به نظر مياد دعوا ميکنند اما وقتي که با هم ديگه يک تيم رو تشکيل ميدن تواناييشون کارآمد ترينه. مصاحبه کننده: چه تيم کاملي، کاستي هاي هم ديگه رو جبران ميکنن. جسيکا: کلايو اوبراين، سرپرست بي اس اي اي. اون کنترل مستقيم اين عمليات رو بعهده گرفت. به خاطر همين همه واقعا عصبي بودن. مصاحبه کننده: اين غير عاديه. تا حالا، اون بندرت رهبري رو بعهده گرفته. جسيکا: اون ترجيح ميده که در پشت صحنه بمونه. مصاحبه کننده: اون هميشه ميخواست بگه "اجازه ندين که دست چپتون بدونه که دست راستتون چيکار مي کنه." "انجيل ماتيو 6:3" از کتاب مقدس... انگيزه به دنبال شهرت بودن، به خودي خود نادرسته. جسيکا: اون همش نيست. "عاقل هميشه سکوت مي کنه." او قبلا با سري بالا و قوي راه ميرفت و دستش را رو نميکرد. لباس هاي اون هميشه بهم ريخته و کثيف هستن، اما اون در واقع ساکت و حيله گره. مصاحبه کننده: اون نمي تونه بي اس اي اي رو رهبري کنه اگه قبلا اين کارو نکرده باشه. اون تنها رئيس اعزام شده بي اس اي اي در طول وحشت ترگريجيا نبود؟ اما من شنيدم که جدال هايي با اف بي سي در مورد راه حل وجود داشته. جسيکا: هوم. اف بي سي بايد اون جا رو کنترل مي کرد. نظرات اوبراين به عنوان يه ناظر بايد ناديده گرفته بشن. مصاحبه کننده: مي توني در مورد اف بي سي هم صحبت گني؟ جسيکا: مرگان لانسديل. مرگان لانسديل، سرپرست آژانس ضد بيوتروريسم ايالات متحده، کميسيون ائتلاف مبارزه با بيوتروريسم ايالات متحده، يا اف بي سي. اون اولين سرپرست اف بي سي بود، و تنها سرپرست اف بي سي که تا حالا ديده شده. به عبارت ديگه قدرت اون توي اف بي سي مطلقه. مصاحبه کننده: ميتوني اونو يه ديکتاتور صدا کني. هيچي تو اف بي سي بدون تائيد اون اتفاق نمي افته، اهميتي نداره چقدر کوچيک باشه. احتمالا يه عالمه اطلاعات هست که فقط اون مي دونه. جسيکا: اما در آخر، اف بي سي بزرگترين سازمان ضد بيوتروريسم جهانه. با کار کردن براي عموم، به تازگي از تهديد بيوتروريسم آگاه شده بود، اون مورد تصويب کنگره براي تقويت عظيم سازمان قرار گرفت. حتي ميشه گفت اين فقط با اراده قوي مرگان لانسديل ممکن بود. جسيکا: ريموند وستر، بازرس اف بي سي. زماني که من و پارکر تو اف بي سي بوديم، اون يه نو آموز بود که تازه استخدام شده بود. هنوزم بعضي وقت ها در مورد اون داستان هايي هست. مصاحبه کننده: من زياد چيزاي خوبي درباره اون نشنيدم. جستجوهاي موثر، انحصاري و عدم مشارکتي با مجريان قانون محلي. من همينطور شنيدم که اون تو عمليات هاي بي اس اي اي دخالت کرده، و نه فقط يک يا دو بار. جسيکا: بنظر همينطور ميرسه. من از وقتي که عضو اينجا شدم با اون تماس نداشتم پس از اين بيشتر چيزي در اين باره نمي دونم. مصاحبه کننده: خيلي ممنون. نظرات شما خيلي جالب هستند. اين يه کمک عالي بود و شامل اينم مي شد که شما رو بهتر درک کنيم. جسيکا: خواهش مي کنم. و پاداش من؟ آه بله ... مي تونين در خواست ترک منو که تازگي ارسال کردم تصويب کنيد؟ مصاحبه کننده: ...خيلي خب. اما به يه شرط. شما بايد يه کارهايي رو انجام بدين. جسيکا: اوه، من اينو نمي دونستم که اينجا دبيرستانه. خيلي خب منتظر يه گزارش خوب باشيد. خيلي خب، بزار شروع کنيم گاهي اوقات، چيز هاي پيش و پا افتاده ميتونن به چيزهاي بزرگي توي دنيا تبديل بشن. شايد بخاطر اينه که سرشت حقيقي انسان پيش و پا افتادس. يک سلاح ويروسي يکي از اين چيزهاي بزرگه. ويروس تي اکثر مردم احتمالا اسم "ويروس تي" رو شنيدن. اين سلاح ويروسي، توسط شرکت عظيم داروسازي سابق، آمبرلا ساخته شده، که در صنعت معروف بود. ويروس تي يک ويژگي خاص داشت و اون هم دوباره نويسي دي ان اي موجوداتي بود که آلوده ميکرد. برجسته ترين مثالش پديده آلوده شدن انسان هاس، که عموما "زامبي" گفته ميشن. هدف اصلي پشت ساخت اين ويروس شيطاني توليد "بي او دبليو ها" بوسيله دوباره مرتب کردن دي ان اي با استفاده از ويروس تي، و متعاقبا تسلط صنعت سلاح. هانتر. نمسيس. تايرنت. تابحال، تعداد کلاني از بي او دبليو ها ساخته شدن. براي محققا، آرزوهاي روز افزونشون - بگذريم که اين واژه درستي براي استفاده هست يا نه - هيچ حدي نميشناسه. و حتي امروز، بعد از فروپاشي آمبرلا، تحقيق و ساخت سلاح هاي ويروسي مطمئنا يجايي هنوز ادامه داره. بعد از اين، يه ويروس که شايسته نسخه تکامل يافته ويروس تي ناميده شدنه متولد شده: تي-آبيس، که توي واقعه وحشت ترگريجيا استفاده شده. تي-آبيس يه سلاح ويروسيه که از يه ويروس جديد بنام "آبيس"، که از تجسس در اعماق دريا کشف شده، و يه نسخه دوباره منظم شده ويروس تي ساخته شده. در حال حاضر، تي-آبيس ويروسيه که هنوز در پوششي از رمز و رازه. من خيلي خوش شانس بودم که فرصت جمع آوري اطلاعات مربوط به يه شيوع منحصر بفرد رو داشتم. اوز. اين اسميه که به افراد آلوده به تي-آبيس نسبت ميديم. چکه، معني دقيق کلمه ست. با فکر محققايي که اين اسمو بهش دادن موافقم. اونها مثل جسداي
پف کرده ان. اوز متخصص ظاهر شدن تو جاهاي غير منتظرس. اونها از انعطاف پذيري بدنشون استفاده ميکنن تا توي شکاف ها يا درزها حرکت کنن و طعمشونو تعقيب کنن. الگوي حرکت اونا غير قابل پيش بينيه. اين باور وجود داره که الگوي رفتاريشون ريشه گرفته از ضمير ناخود آگاهشونه، که بخاطر خالي شدنشون از مايعه. تصور ميشه که اين مورد بخاطر سوختن غير معمول مايعات بدن در زمان پخش شدن تي-آبيس در تمام بدنه. اونا گوشت نميخورن، ولي خون قربانياشونو ميخورن تا مايع بدنشون رو تامين کنن. اشخاص آلوده به تي-آبيس و زامبيا در اين مورد اختلاف دارن. اين اندام زالو مانند داخل دهنشون يه زبون تکامل يافته براي مکيدن خونه. اوز، بعد از گرفتن طعمش، با اين زبون طعمشو ميگزه و مايع بدنشون رو ميمکه. در انتهاي زبون صدها دندون کوچيک هست که توانايي حرکت منحصر بفردي رو دارن. اونها پوست طعمشونو با اين دندونا پاره ميکنن تا خون و مايعات بدنشونو بخورن. اين اسکاجدد هست. يک گونه جهش يافته از يك قرباني آلوده شده. اين در مواقعي رخ مي دهد كه قرباني مقاومت بيشتر از حد معمول در مقابل ويروس داشته باشد. اينطور به نظر ميرسه كه جهش به اين دليل اتفاق ميوفتد كه ويروس در مدت طولاني تري از حد معمول گسترش پيدا كرده. نرخ شيوع يك در هزار است. شانس كمي هم وجود داره. متاسفانه يا شايد خوشبختانه اونها هوشياري ندارن. اونها، مثل يك عروسك كوكي، فقط كلمات بي معني رو بارها و بارها تكرار ميكنن. اونها از استقامت فيزيكي بالايي برخوردارن. ظاهر چاق و متورم اونها از اعضاي مهم بدن در برابر صدمه حفاظت ميكنه.
داده دوم از افراد آلوده ي جهش يافته: خزنده دريايي، همونطور كه از اسمش مشخصه يك موجود دريايي هست. او در دريا بي رقيب هست. بله. جهش خزنده ي دريايي که حوّا ناميده ميشه در بين بعضي از زنان آلوده كه داراي كروموزوم نوع XX هستند، بيان شده. خزنده دريايي به آرامي به سمت قرباني ها ميخزه و با شش بازويي كه بدليل آثار ويروس رشد پيدا كرده قرباني ها رو به چنگ مياره و از تمام بدنش براي خوردن اونها استفاده ميكنه. وقتي به دام بيوفتي هيچ راه فراري از بازوهاش نيست. خيلي سخت ميشه تشخيص داد كه آيا خزنده دريايي در آب مخفي شده يا نه. اما شايد بشه بوسيله يك بايو اسكنر حضورشون رو تشخيص داد. اين تمام اطلاعاتي بود كه من تونستم از تي-آبيس بدست بيارم. من فقط تونستم درباره موردهاي آلوده اطلاعات كسب كنم، ولي نتونستم در مورد وجود بي او دبليو هاي تسليحاتي تحقيق كنم. اما با توجه به سوابق تصورش سخت نيست كه تحقيقات و توسعه سلاح هاي بيولوژيكي در حال حاضر در جريانه. زمان زيادي نيست که ما با يک بي او دبليو که از دي ان اي موجودات دريايي تشکيل ميشه روبرو شديم. در حال حاضر عملا هيچ داده ي حقيقي درباره مبارزه ويروس تي-آبيس در دسترس نيست. اگر در دسترس قرار بگيرد تحقيقات قطعا به سرعت در حال پيشرفت خواهد بود. امضا شده. جسيکا شروات. مطمئن نيستم كه اين گزارش خوبي شده باشه ... بعداً ارسالش خواهم كرد ... متاسفم، الان ديگه تقريبا وقت ملاقاتمه. بزار يك خستگي در كنم. بسيار خب پس، خدانگهدار. تا زماني كه اشخاصي هستند كه سعي ميكنن سلاح هاي بيولوژيكي رو بدست بيارن. كار ما تمام نشده. استراحت امروز من تموم شد. منتظر يك چالش ديگه هستم. فردا اول وقت... |