انجمن تخصصی رزیدنت اویل
سناریوی Resident Evil 5 (فارسی) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن تخصصی رزیدنت اویل (https://re-fan.ir)
+-- انجمن: اختصاصی (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=11)
+--- انجمن: سناريو های رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=14)
+--- موضوع: سناریوی Resident Evil 5 (فارسی) (/showthread.php?tid=77)



سناریوی Resident Evil 5 (فارسی) - Umbrella - ۱۴۰۱/۳/۱۶

Chapter 1-1
ایستگاه غیر نظامی
CUTSCENE #01 -به آفریقا خوش اومدی!

بازی با BIRD LADY شروع میشه که تو اتاقی تاریک جلوی مردی که زانو زده,در حال قدم زدنه.این صحنه قطع می شه و دو جیپ رو نشون میده که در جاده ای در حال حرکتن.
مردی که زانو زده ناگهان دست زن را میگیره و نگه میداره , درد زیادی داره و چشماش به آهستگی سیاه میشن.دوباره صحنه قطع میشه و جیپ ها رو نشون میده که حالا دیگه ایستاده ان.چندین سرباز از جیپ ها پیاده میشن.

سرباز: حرکت کن!حرکت کن!

صحنه قطع میشه , BIRD LADY به چنگ زدن مرد بی اعتنایی می کنه , دستش رو میکشه و ازش دورمیشه.زالوهای سیاه متعددی از بدن مرد بیرون میان.
صحنه قطع میشه و دوباره سرباز ها رو نشون میده.یکی از سربازا ,کاپتان دیچنت, با بیسیم صحبت میکنه.

کاپتان دیچنت : کاپتان دیچنت صحبت میکنه.ما مسیر زیرزمینی رو تا مختصات پاکسازی کردیم.

دو سرباز در بزرگی رو میکشن و میبندنش.صحنه عوض میشه و یک جیپ تنهایی رو نشون میده که در جاده ای خاکی در ساوانای آفریقایی در حال حرکته و میبینیم که کریس ردفیلد در حال روندن اونه.

کریس: باید حدس میزدم اینطوری میشه.بعد از سقوط شرکت آمبرلا طول زیادی نکشید که سلاح های بیولوژیکیشون تو دست تروریست ها تمام شود.

جیپ تا روستایی کلبه ای پیشروی میکنه.وقتی که جیپ از درون روستا عبور می کنه ,قسمت هایی از  روستا رو میبینیم.

کریس: دوره ی جدید بیوتروریسم که بر کشور های آسیب پذیر نازل شده , تعادل قدرت رو در سرتاسر منطقه داره تغییر میده.ترس زودهنگام مردم مناطق بی ثبات از فاجعه ی دیگه ای مثل شهر راکون اجتناب ناپذیر بود.وقتی که ترس و وحشت پخش شد ,دولت های جهان به کنسرسیوم دارویی جهانی روی آوردند که واحد ضد بیوتروریستیه BSAA رو تشکیل داد.عاملان BSAA برای نفوذ و خنثی کردن نقاط مهم ساخت سلاح بیولوژیکی و بازگرداندن امنیت و ثبات به مناطق مختلف در سراسر جهان ,اعزام شدن.

کریس از ماشینش پیاده شده و داره چیزی رو از صندلی عقب برمیداره که یه زن آفریقایی,شوا الومر,میاد به سمتش

شوا: به آفریقا خوش اومدی! اسم من شوا الومره.
کریس: کریس ردفیلد.
شوا: شهرتتون همه جا پیچیده , آقای ردفیلد.این یه افتخاره.
کریس: کریس صدام کن , ممنون , پس تا مقصد همراهم خواهی شد؟
شوا: بله,از زمان تغییر در دولت تنش ها و بحران ها دارن زیاد میشن.
کریس: شرط میبندم همونطوره.اینتل میگه که این یه بهشت واسه تروریستاست.
شوا: و اونا از دیدن یه آمریکایی خوشحال نخواهند شد,از اعضای BSAA یا غیر از اون.به خاطر همینه که من همکارتم.کمک کن آرومشون کنیم.
کریس: مطمئنم که کارتو خوب انجام میدی.

شوا میچرخه و دور میشه.

کریس(با خودش) : همکار...

در یه فلشبک کوتاه,قبر همکار سابقش رو میبینیم ,جیل ولنتاین ,که دوسال پیش مرده.شوا سرش رو برمی گردونه و متوجه میشه که  کریس به جایی خیره شده.

شوا: حالت خوبه؟
کریس: آره ,متاسفم چیزی نیست ,بزن بریم.

شوا و کریس به سمت دروازه روستا قدم میزنن.



کریس: تلفات در طول سال های طولانی ای که مبارزه کرده ام ,به زیاد شدن ادامه میدن.بیشتر و بیشتر با خودم فکر میکنم که آیا همه اینا ارزش جنگیدن رو داره یا نه.شاید یه روز بفهمم.

وقتی که اون دوتا به دروازه نزدیک میشن ,یه نگهبان میاد جلو که راه رو ببنده.

نگهبان: هی!هی!(به زبان آفریقایی صحبت میکنه)

اون دوتا جلوی اون وایمیسن و ناگهان نگهبان دستش رو روی بدن شوا میکشه ,شوا دست اونو هل میده و از خودش دور میکنه.

شوا: مجبور نیستی حساس بشی.

شوا مقداری پول به نگهبان میده و نگهبان میذاره که رد بشن.

شوا: بریم.
کریس: یه چیزی هست که میدونم.یه کاری دارم که باید انجامش بدم و قصد دارم انجامش بدم.

{گیم پلی}

کرک متیسون(پشت بیسیم): کرک صحبت میکنه.کریس ,شوا ,صدامو دارید؟
کریس : کریس صحبت میکنه,صدات میاد بلند و واضح ,کرک.
شوا: بله صداتو داریم.
کرک: یه معامله اسلحه های بازار سیاه داره توی کیجوجو انجام میشه.ایروینگ اونجا خواهد بود.تیم آلفا در حال حاضر به منطقه نفوذ کرده و شما به عنوان نیروی پشتیبانی میرید.با رابطتون تو قصابی ملاقات کنید.اونجا میتونید مسلح بشید و از ماموریتتون مطلع بشید.مواظب خودتون باشید.
کریس: دریافت شد.
شوا: دریافت شد,تمام.

وقتی که گفت و گو ادامه پیدا میکنه ,یک درگیری درحال وقوعه.وقتی که کریس وشوا نزدیک میشن روستایی ها دست نگه میدارن.
CUTSCENE #02-اتفاق سحرآمیز

کریس و شوا تا ساختمان قدیمی ای که اسمش Corner Pyany Butchery ه پیشروی میکنن, از دور رادیویی به طور دیوانه وار ور ور میکنه . کریس وشوا متوجه میشن که روستا به طور ناگهانی خلوت شده.



{گیم پلی}

کریس و شوا تا قصابی پیشروی میکنن.در رو باز میکنن تا رابطشون ,رینارد فیشر ,رو داخلش ببینن.
CUTSCENE #03 -قصاب بخش اول

فیشر: خوبه , هردوتون اینجایید , بیایید.

در کشتارگاه رو باز میکنه.

فیشر: شما دوتا , از این ور ,  این  ممکنه به خاطر دولت جدید باشه اما مردم اطراف اینجا یه مقدار عصبی هستن.شما باید اون چیزی رو که به خاطر انجام دادنش اومدید انجام بدید و برید خونتون.
کریس: آره اونا واقعا فرش قرمز رو واسه ما آمریکایی ها پهن کردن.
فیشر: من اینجا برای شما اسلحه دارم.بررسیشون کنید.

به یه کیف اشاره میکنه

{گیم پلی}

فیشر: سلاحاتون رو بردارید.عملیات شروع شده.

کریس کیف رو باز میکنه و یه Beretta M92F پیدا میکنه.
CUTSCENE #04 - قصاب:بخش 2

اون دو تا مسلح شده ان .شوا خشاب کلتش رو جا میندازه.بعد میچرخه تا با فیشر صحبت کنه.

شوا:مختصات مقصد؟
فیشر: برید جلوی میدون شهر, اونجا رو بررسی کنید , تیم آلفا تو محل معامله منتظره.
شوا: خوبه.
فیشر: درباره ی اوروبوروس چی میدونی؟
کریس: بیشترش درحد شایعاته ...چیزایی درمورد یه پروژه ی رستاخیز.
فیشر: رستاخیز تقریبا درست به نظر میرسه و ظاهرا شایعه نیست.
شوا: داری شوخی میکنی ,درسته؟
فیشر: شما باید مردی رو به اسم ایروینگ  پیدا کنید ,اون تنها سرنخ ماست.

اون میچرخه و میره اما بعد می ایسته تا قبل از این که قصابی رو ترک کنه .یه مقدار نصیحت کنه

فیشر: و اون بیرون مراقب باشید,

{گیم پلی}

کریس و شوا با هم قصابی رو بررسی می کنن.

کریس: یادت باشه ما یه تیم هستیم.هر اتفاقی افتاد با هم میمونیم.
شوا: نگران نباش من ممکنه به اندازه ی تو بزرگ نباشم اما هنوز میتونم مواظب خودم باشم.

یه گاو مرده زیر نور آفتابه ,یه میخ تو بدنش گیر کرده, چندین کلاغ هیولامانند دور جسدش هستن.



{گیم پلی}

کریس و شوا متوجه میشن که بدن گاو هنوز گرمه.میرن تو اتاقی که نزدیک لاشه اس اونا چندین جمجمه میبینن که روی قفسه ای قرار دارن.در اتاق بعدی رو باز میکنن و میرن داخل.اونا لاشه ی حیوان قطعه قطعه شده ی دیگه ای رو میبینن.اونا تا یه در سبز رنگ پیشروی میکنن.


CUTSCENE #05 - اولین ملاقات

کریس وشوا در رو باز میکنن.کلتاشون آماده اس, اونا دو تا مرد رو میبینن  که مرد دیگه ای رو خوابوندن.یکی از مهاجمان یه توپی از شاخکها رو که در حال پیچ و تاب خودنه رو نگه داشته ,یه انگل پلاگا.فک مرد رو باز میکنه و اون چیز رو به زور میکنه تو دهنش.



کریس: بی حرکت!

از دهن مهاجم یه آرواره ی عجیبی بیرون میاد.به مامور BSAA نگاه میکنه و بعد با هم دستش از صحنه فرار میکنن.مرد مورد حمله,در حال استفراغ روی زانوهاش می ایسته .

کریس: حالت خوبه؟

کریس یه دستش رو میذاره رو شونه ی مرد اما با خشونت به عقب رانده میشه.مرد گلو و صورتش رو محکم میگیره و بعد به آسمان خیره میشه.چشماش پر از خون میشه.به آرومی و لرزان رو پاهاش می ایسته ناگهان می چرخه وبه قصد حمله به طرف مامورین میدوه.



{گیم پلی}

کریس وشوا ماجینی رو میکشن.

شوا: چه اتفاقی افتاد؟
کریس: اونا مثل زامبی هایی که تا به حال دیدم رفتار نکردن.

کریس و شوا از یه پنجره میپرن پایین

{CUTSCENE}

ناگهان ماجینی ها از جایی نامعلوم میان بیرون,از حصار بالا میان و قصد دارن حمله کنن

{گیم پلی}

کریس و شوا تا یه کوچه ای میدون و وارد یه ساختمان میشن.

{CUTSCENE}

کریس در رو میبنده و اونو قفل میکنه

{گیم پلی}

کریس: کرک,بیا رو خط ,مردم محلی حمله کردن و ما مجبور شدیم از زور استفاده کنیم.ما برای این وضعیت هیچ نقشه ی احتمالی ای نداریم ,مگه نه کرک؟
کرک: متوجه وضع مردم محلی هستم.اما دستورات شما هنوز سر جاشه.
شوا: معنیش چیه؟مرکز انتظار اینو داشت ؟

کریس وشوا به کمک هم یه در آهنی رو با لگد میارن پایین . این ساختمون یه میز برش داره که یه مغز بزرگ روشه .اونا از طریق یه راه زیر زمینی به نقطه ی مقصد میرن.
CUTSCENE #06 - مهمان نوازی

کریس و شوا وارد ساختمون میشن.سلاح ها بالا میاد ,کسی رو داخل پیدا نمی کنن .از پنجره بیرون رو نگاه میکنن ,اونا جمعیت انبوه و عصبانی رو میبینن که توسط یه مرد عینکی که یه بلنگو دستشه ,دارن تحریک میشن.در کمال تعجبِ کریس وشوا فیشر اونجاس, که چندین ماجینی اونو خوابوندن.



فیشر: تو نمیدونی داری درباره ی چی حرف میزنی... همه تون برید به جهنم.
شوا: یه دقیقه صبر کن اون...

کریس جلوی اون رو از رفتن واسه کمک میگیره , اونا جلاد رو میبینن.یه مرد غول پیکر که یه گونیه پارچه ای رو سرش گذاشته و یه تبر به اندازه ی یه ماشین کوچک داره.جلاد سر فیشر رو از تنش جدا میکنه.بیشتر به خاطر لذت جمعیت انبوه ماجینی ها .وقتی مردی که بلند گو دستشه ,سرش رو ,رو به جمعیت برمیگردونه کریس وشوا رو از پنجره میبینه و به ماجینی ها دستور میده که بهشون حمله کنن.



{گیم پلی}

کریس و شوا چندین قفسه رو هل میدن تا پنجره رو مسدود کنن ,اما تعدادی از ماجینی ها قفسه ها و در رو میشکنن و وارد میشن .



کریس: کرک ,بیا رو خط ,مردم محلی مهمان نوازن ,دروازه بسته است و ما تو تله افتادیم ,به پشتیبانی نیاز داریم و همین الان هم بهش نیاز داریم.
کرک: دریافت شد.فقط دووم بیارید ,من تو راهم.
کریس: شنیدی شوا؟کمک تو راهه.
شوا: فهمیدم ,فقط امیدوارم زود به اینجا برسه.

{CUTSCENE}

چندین ماجینی سقف رو خراب میکنن و وارد میشن, تا وضع رو بدتر کنن.

{گیم پلی}

وقتی که مبارزه تو ساختمون ادامه پیدا میکنه ,جلاد تبر غول پیکرش رو به کار میگیره و یه حفره روی دیوار ایجاد میکنه و به مبارزه می پیونده. کریس و شوا میرن بیرون تا شانس نجاتشون رو افزایش بدن.

شوا: تمومی ندارن.
کریس: مجبوریم تا کرک به اینجا برسه دووم بیاریم.

مبارزه تا خیابون اصلی,پشت بام ها و طبقه های دوم ساختمان ها ادامه پیدا میکنه .

کرک: کریس,شوا ,در چه حالی هستید؟به زودی میرسم اونجا فقط دووم بیارید.

مبارزه ادامه پیدا میکنه.کریس و شوا موفق میشن که جلاد رو بکشن.

کرک: متاسفم که منتظرتون گذاشتم.می خوام در رو از بین ببرم.یه پناه پیدا کنید.
CUTSCENE #07 -فرشته ی نگهبان

یه هلی کوپتر بالای سرشون پرواز میکنه که خلبانش کرکه



کرک: پناه بگیرید!

کریس وشوا به سرعت پناه میگیرن.سربازی که تو هلی کوپتره یه آر پی جی رو آماده می کنه و شلیک میکنه,دروازه باز میشه و چندین ماجینی رو هم از بین می بره.




Chapter 1-2
مجلس عمومی

کریس: کرک،یکی بهت بدهکاریم.
کرک (پشت بیسیم) : بعدا میتونی ازم تشکر کنی. کریس،شوا.تقریبا وقتشه که تیم آلفا از راه برسه.با عجله برید به طرف مختصات معامله.
کریس: دریافت شد.
کرک: من دارم میرم جلو.اونجا همدیگه رو میبینیم.موفق باشید!

کریس و شوا از در تخریب شده عبور میکنن و در دیگه ای رو به محل بعدی باز میکنن.

دی چنت(پشت بیسیم): متیسون،کاپیتان دی چنت صحبت می کنه!راه ما بسته شده! کرک!بیا رو خط!

{CUTSCENE}

کریس وشوا به یه نردبون شکسته میرسن که میره به طبقه ی دوم یه ساختمون.اونا متوجه میشن که دو نفری شاید بتونن از پسش بربیان.



{گیم پلی}

کریس واسه شوا قلاب میگیره.

{CUTSCENE}

ساختمون در وضعیت پوسیدگی و خرابی قرار داره.به نظر میرسه که می تونسته یه زندون بوده باشه.

{گیم پلی}

شوا میپره پایین و اون دو تا یه کوچه پیشروی میکنن تو راه یه ماجینی رو میکشن.

دی چنت(پشت بیسیم): ما دشمن ها رو مشغول کردیم!...و چی...چی اون...اون چیز؟...دردسر...به پشتیبانی نیاز دارم!لعنتی!...کمک...نمی تونم ببینم...
کرک: کاپیتان،وضعیتت چیه؟می تونی دشمن رو ببینی؟
دی چنت: نه،نه!وایسا!هیولای لعنتی! (از درد فریاد میزنه)
شوا: تیم آلفا،بیا رو خط !تیم آلفا!
کریس: دی چنت! می شنوی؟!دی چنت!

کریس و شوا از بین ساختمون ها به حرکتشون ادامه میدن و ماجینی ها رو از بین می برن.اونا یه همکاری دیگه واسه پریدن به طبقه ی بالای یه ساختمون انجام میدن تا کلید ساختمون قدیمی رو به دست بیارن.وقتی که به سمت ساختمون قدیمی پیشروی میکنن،قدرتشون رو ترکیب میکنن تا یه در آهنی دیگه رو با لگد باز کنن.

CUTSCENE #08 - فریادی برای کمک

دختر بلوند وحشت زده ای،آلیسون،از یه در به بیرون فرار میکنه.اون نرده های طبقه ی دوم رو محکم میگیره،از نفس افتاده.

آلیسون: کمک!یکی کمکم کنه!

یه ماجینی اونو میکشه و از نرده ها جدا می کنه.

آلیسون: کمک!

{گیم پلی}

کریس وشوا ساختمون قدیمی رو با کلید باز میکنن.اینجا کریس یه شاتگان به دست میاره،Ithaca M37،که به دیوار نصب شده است.


CUTSCENE #09 - دوشیزه در درد

کریس وشوا از پله ها میدون بالا تا وارد ساختمونی بشن که آلیسون رو اونجا دیده بودن.کریس به داخل ساختمون هجوم میبره و درست وقتی که آلیسون در شرف بیهوشیه،اونو میگیره.

کریس: هی،مشکل چیه؟(به شوا) مراقب باش .اونا ممکنه هنوز اینجا باشن.

آلیسون آروم آروم سرش رو بلند میکنه.

کریس: حالت خوبه؟

او ناگهان یکی از بندهای کریس رو میگیره و فک چهار شاخکی ای از دهنش بیرون میاد.قبل از اینکه بتونه کریس رو گاز بگیره ,شوا به آلیسون شلیک میکنه و حمله ی اون رو دفع میکنه.



شوا: کریس!

{گیم پلی}

کریس و شوا بهش شلیک میکنن،اما بعد یه پلاگای صد پا،Cephalo،از سرش بیرون میاد،به همه طرف تاب میخوره و سعی میکنه به کریس و شوا ضربه بزنه.در همین موقع چندین ماجینی دیگه هم به مبارزه می پیوندن. اونا موفق میشن که همشون رو بکشن.



کرک: از متیسون به مرکز.ارتباطمون رو با تیم آلفا از دست داده ایم. اونا مورد حمله ی یه دشمن ناشناس قرار گرفتن.نیروهای پشتیبان،فورا به طرف مختصات معامله حرکت کنید.
شوا: شوا صحبت میکنه. دریافت شد!
کریس: تمام!

کریس و شوا ماجینی های بیشتری رو میکشن و  به سمت در محل بعدی میرن.داخل این ساختمون تاریکه.



{CUTSCENE}

این ساختمون مخروبه است.

{گیم پلی}

همه جا آوار هست،مثل این که یه جنگ اینجا اتفاق افتاده.نور خورشید از سوراخ های کوچکی که در سقف است،وارد میشه .سوراخ ایجاد شده توسط گلوله؟وقتی که اونا تا طبقه ی دوم ساختمون پیشروی میکنن ,جنازه ی یه مرد میفته رو زمین،مرده.شوا و کریس می فهمن که اون عضو تیم آلفاست.از یه نردبون میرن روی پشت بوم ،اونا با همکاری هم یه در آهنی دیگه رو با لگد باز میکنن.


CUTSCENE #10 - یه قسمت از معما

کریس: اینجا چه اتفاقی افتاده؟

اجساد تیم آلفا تو این اتاق هستن.یکی از اونا،دی چنت،هنوز تکون می خوره،اگر چه به صورت مرگباری مجروح شده. کریس میدوه به طرفش.

کریس: هی،کی این کار رو کرده؟

دی چنت: یه چیزی بهمون حمله کرد...ایروینگ...اون فرار کرد...این جزوی از نقششون بود.
کریس: نقشه...!؟

دی چنت یه سی دی به کریس میده.

کریس: این چیه؟

چیزی از پشت یه پنجره حرکت می کنه،شوا رو متعجب میکنه. اون به سرعت برمیگرده،کلتش رو آماده میکنه.

دی چنت: این اطلاعاتی در مورد معامله است... من از رایانشون دانلود کردم...تو باید اینو به مرکز برسونی.

اون میمیره.

کریس: هی...هی،دووم بیار!

شوا برمیگرده تا به اونا نگاه کنه.اونا می فهمن که اون مرده.

شوا: من یه نفر رو دیدم,اما فرار کرد...
کریس(در بیسیم): کرک،صدامو داری؟ما اطلاعات رو به دست آوردیم،اما تیم آلفا از بین رفته.ایروینگ فرار کرده.
کرک: دریافت شد.اطلاعات رو از خودرویی که تو انباره بفرست.
کریس: دریافت شد.

{گیم پلی}

کریس و شوا از اتاق خارج میشن و از راهرویی به طرف یه آسانسور میرن.



{CUTSCENE}

کریس و شوا با آسانسور میرن پایین.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا یه جای بزرگی که یه کوره قابل مشاهده اس،پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

کوره روشن و در حال کار کردنه.

{گیم پلی}

اونا یه کلید پیدا میکنن.



CUTSCENE #11  - تهدید ناشناخته

درست وقتی که کریس و شوا در شرف رفتن به محل بعدی هستن،ناگهان یه توده زالوی سیاه می بینن که دارن رو سقف می خزن.اونا روی زمین می افتن،رو همدیگه انباشته میشن.

شوا: این دیگه چه کوفتیه؟

زالوها به شاخک های بزرگی گسترش پیدا میکنن،چند تا از اجساد تیم آلفا  که در اون اطرافه رو در خود فرو میبرن و یه چیز مبهم انسان نمایی رو تشکیل میدن،اولین رییس اوروبوروس.

کریس: فکر کنم همون چیزیه که تیم آلفا رو از بین برده!

کریس و شوا با کلتاشون به هیولا شلیک میکنن.هیولا ناگهان یه شاخک رو به سمتشون پرتاب میکنه،اما اونا موفق میشن جاخالی بدن.

{گیم پلی}

کریس وشوا برمیگردن و به سمت اتاقی که کوره توشه,میدون.هیولا اونا رو تا داخل دنبال می کنه،و درست وقتی که وارد میشه در میاد پایین و قفل میشه.کریس وشوا با استفاده از چند سیلندر گاز قابل انفجاری که اونجاس تا جایی که می تونن به هیولا صدمه وارد میکنن.اونا موفق میشن که با بستن درها و روشن کردن کوره،هیولا رو در کوره به دام بندازن.



{CUTSCENE}

هیولا کشته میشه.اون میفته و ذوب میشه و چیزی ازش نمیمونه. در باز میشه و میره بالا.

{گیم پلی}

کریس و شوا از اتاق خارج میشن،میرن به جایی که قصد داشتن برن و سوار یه آسانسور میشن.



CUTSCENE #12 - انبار

آسانسور میره بالا،در انبار متروکه ای می ایسته.یه دوربین امنیتی رو میبینیم که داره  کریس و شوا رو تو این انبار نشون میده.یه نفر داره اونا رو تو لپ تاپی که لوگوی ترایسل روشه،تماشا میکنه.معلوم میشه که ریکاردو ایروینگه،که با BIRD LADY توی یه ون قرمز قرار داره.در همین حال،کریس و شوا کنار جیپ هایی هستن که قبلا تو بازی دیدیم.

کریس: پیداش کردم.
شوا: اون چیز چی بود؟

کریس لپ تاپ رو باز می کنه،اطلاعاتی رو که دی چنت تو یه دیسک بهش داده بود رو منتقل می کنه.

کریس: یه B.O.W.آشغالی که ایروینگ میخواست مارو باهاش گرفتار کنه. (در حال تایپ رو لپ تاپ) دارم درباره ی چیزی فکر میکنم که این کار رو با تیم آلفا کرد...فکر کنم ما خوش شانسیم که هنوز داریم نفس میکشیم.
شوا: تنها  در صورتی که بتونیم هر چه زود تر به اونجا برسیم.
کریس: اگه این کارو کرده بودیم،شاید ما هم الان مرده بودیم.(در بیسیم) از کریس به مرکز،صدامو دارید؟
مرکز(بیسیم): مرکز صحبت میکنه.کارتون عالی بود.فورا اطلاعات رو تجزیه و تحلیل خواهیم کرد.
کریس: کل این شهر به فنا رفته.مردم اینجا مثل اون گاندوهایی که تو گزارش کندی مشروح شده بودن،دارن رفتار میکنن،و از اونم اونورتر،یه چیز جدیدی هست،یه چیزی که قبلا باهاش مواجه نشدیم.
شوا: وسیله ی نقلیمون هم از بین رفته.درخواست بروزرسانی ماموریت.
مرکز: ماموریت سر جاشه.گرفتن ایروینگ اولویت اصلیتونه.معتقدیم که اون ممکنه به معادنی که اون طرف ایستگاه قطار قرار دارن،فرار کرده باشه.
کریس: صبر کن،ما دوتا تنها بازمانده ها هستیم،شما از ما میخواید که تنهایی بریم اونجا؟!
مرکز: تیم دلتا اعزام شده و تو راهند.اونا شما رو تو پیدا کردن و دستگیر کردن ایروینگ کمک میکنن.
شوا: اما صبر کن،ما نمی تونیم.
مرکز: تکرار میکنم ماموریتتون سرجاشه.ما نمی تونیم بهش اجازه بدیم که فرار کنه.برید به معادنی که اونور ایستگاهه.تمام.
شوا: این احمقانه است!
کریس: تا حالا این حس رو داشتی که جونت برای کسی مهم نیست؟

اونا همدیگه رو با ناامیدی وهمدردی نگاه میکنن.

Chapter 2-1
انبار

{گیم پلی}

کریس و شوا یه MP5 تو این انبار پیدا میکنن.اونا میرن بیرون،از بین کانتینرهای کشتیرانی پیچ در پیچ حرکت میکنن و مین ها و ماجینی هایی که می بینن رو از بین میبرن.در حین عبور اونا با گروهی از سگ هایی که به پلاگا آلوده شده اند (Adjule) و همچنین ماجینی بزرگتر و عضلانی تری مواجه میشن.اونا با همکاری هم یه دروازه ی بزرگ رو باز میکنن و به سمت یه پل مخروبه حرکت میکنن.



{CUTSCENE}

ناگهان یه کامیون بزرگ بر روی پل به حرکت درمیاد،بوقش صدای بلندی داره ایجاد میکنه و اون دوتا رو تهدید به زیر گرفتن میکنه.

{گیم پلی}

کریس و شوا با شلیک به بشکه های قابل انفجار موفق میشن که کامیون رو متوقف کنن و گروهی از ماجینی ها رو از بین ببرن.



اونا میرن پایین داخل یه فاضلاب،مورد حمله ی گروهی از Adjuleها قرار میگیرن،اما موفق میشن که به بیرون برگردن.روی زمین خیس چندین جسد پراکنده شده.

شوا: خدای من...

یکی از مرده ها ناگهان با درد تکون میخوره.

کریس: یه چیزی داره میاد!مواظب باش!

ناگهان،چندین هیولای کوچک پرنده,Kipepeo،از جسد ها بیرون میان،در هوا  پرواز میکنن تا به کریس و شوا حمله کنن.بعد از نابودی Kipepeoها،اونا قفل یه در رو میشکنن و به سمت روستای کنار رودخانه حرکت میکنن،اونجا متروکه است.اونا داخل یکی از خونه ها یه جسد رو پیدا میکنن که از سقف آویزون شده.اونا یه کلید رو از این جسد بر میدارن.



یه گروه ماجینی از پشت بام ها به قصد جان آنها پایین میپرن.

{گیم پلی}

کریس و شوا با گروه ماجینی ها مبارزه میکنن.اونا با استفاده از کلید،دری رو باز میکنن که به یه اسکله ی چوبی و یه کشتی منجر میشه.

{CUTSCENE}

یه هلیکوپتر که توسط کرک خلبانی میشه تو آسمون ظاهر میشه.

کرک (پشت بیسیم) : شما دوتا حالتون خوبه؟

{گیم پلی}

کرک: مرکز من رو برای پشتیبانی شما فرستاده.اون پایین وضعیت نگران کننده است.پس مواظب باشید.

شوا: دریافت شد.ممنون،کرک.
کریس: واو،فکر نمیکردم مرکز واقعا اهمیت بده.

زمان بندی عالیه وقتی که چند ماجینی هجوم میارن.خوشبختانه هلی کوپتر پشتیبانی موشکی رو فراهم میکنه.وقتی که اونا وارد ساختمونی میشن که S75،یه تفنگ،bolt-action ،رو پیدا میکنن،هلی کوپتر در بالا منتظر می مونه.

کرک: اون پایین با احتیاط رفتار کنید!شما تقریبا نزدیک ایستگاه هستید.

کریس وشوا به طرف محل بعدی حرکت میکنن،یه روستای کلبه ای.یکی از ساختمونایی که اونا واردش میشن،لکه های خون و جمجمه هایی داخلشه.

{CUTSCENE}

وقتی که هلی کوپتره کرک در حاله سقوطه آسمون با Kipepeo ها خال خالی میشه،هلی کوپتر داره به شدت دود می کنه.

کرک: اونا دیگه چه کوفتین؟!از متیسون به مرکز،من مورد حمله ی B.O.Wهای پرنده قرار گرفتم!

{گیم پلی}

کرک: دارم قدرت موتور از دست میدم!اوه لعنتی!کنترل از دستم خارج شده!من دارم سقوط میکنم!هشدار!هشدار!

کریس: کرک!چه اتفاقی داره میفته؟!بیا رو خط!کرک!

کریس وشوا چند Kipepeo که دارن میان بهشون حمله کنن رو دفع میکنن.شوا به کمک کریس به طبقه ی بالاتر یه ساختمونی که به شدت آسیب دیده، میره.کرک تو بیسیم داره با درد و ترس فریاد میزنه که بیسیمش با یه انفجار ناگهانی قطع میشه.

مرکز(پشت بیسیم): مرکز صحبت میکنه.هلی کوپتر سقوط کرده.همه ی واحد های نزدیک به طرف محل سقوط حرکت کنید.تکرار میکنم،همه ی واحد های نزدیک به طرف محل سقوط حرکت کنید.

شوا تعدادی از دشمن ها که نزدیک مجتمع هستن رو میکشه و چند شلیک پوششی رو هم برای کریس،در مقابل حملات ماجینی ها در زمین،انجام میده.با ورود به مجتمع،اون دو تا متوجه میشن که در جلویی که به اون طرف راه داره,از بیرون قفل شده.کریس به شوا کمک میکنه که به مجتمع مجاور بپره تا در رو باز کنه.اونجا پر از ماجینیه،اما شوا،به کمک شلیک های پوششی کریس،موفق میشه که به پایین برسه.


بعد از کشتن گروهی از ماجینی ها،اونا از پله ها به طرف محل بعدی بالا میرن.


CUTSCENE #13 - ماجینی ارّه برقی

وقتی که کریس و شوا از پله ها به سمت دری که به محل بعدی میره،بالا میرن،یه ماجینی که یه کیسه ی پارچه ای رو سرش پوشیده با یه ارّه برقی از راه میرسه.ارّه اش رو روشن میکنه،قفل در رو میبره و بعد اون رو با لگد باز میکنه.



{گیم پلی}

کریس وشوا الان با ماجینی ارّه برقی و گروهی از ماجینی های عادی دیگه مبارزه میکنن.بعد از یه مبارزه ی طولانی در سراسر مجتمع،ماجینی ارّه برقی میمیره،و اون دو تا یه کلید رو از بدنش برمیدارن.سپس ماجینی ارّه برقی دوباره زنده میشه،ارّه برقیش رو وحشیانه حرکت میده و دیوانه وار میخنده.کریس وشوا،با حفظ فاصله،اون رو میکشن،بعد به کوچه ای که قصد داشتن برن،میرن.وقتی که اونا به حرکت تو روستای کلبه ای ادامه میدن،در راه از کلید برای باز کردن یه در استفاده میکنن.قبل از یه در کشویی،اونا میتونن دود رو از محل سقوط ببینن.
CUTSCENE #14 - به طرف محل سقوط

کریس و شوا در رو باز میکنن و به طرف محل سقوط میدون که هلی کوپتر رو در آتش میبینن.

شوا(سرش رو میچرخونه): اوه خدای من.

کرک مرده،به یه هرم آتشین لاستیک ها وصل شده.یه گله کلاغ در آسمان به طور تهدید آمیزی می چرخن.وقتی که کریس و شوا ناامیدانه به اطراف نگاه میکنن،صدای یه موتور رو میشنویم که داره نزدیک میشه.ناگهان یه ماجینی موتور سوار از روی یه دیوار میپره،یه زنجیر بزرگ رو دورش میچرخونه.او اون رو به شوا میزنه.



کریس: مراقب باش!

کریس،شوا رو از زنجیر به دور پرت میکنه،اما زنجیر دور مچ پاش قلاب میشه و او توسط موتور کشیده میشه.



شوا با یه هدف گیری دقیق،به زنجیر شلیک میکنه،کریس آزاد میشه.او غلت میخوره و متوقف میشه و تلاش میکنه تا رو پاهاش بایسته،از نفس افتاده.ماجینی ترمز میکنه,به اطراف میچرخه.آرواره ها با یه غرش غیر انسانی از دهنش میان بیرون. ماجینی های بیشتری از روی دیوار ها میپرن،دور اون دوتا میچرخن.سرانجام دو موتور به سمت کریس و شوا خیز برمیدارن،که اونا موفق میشن از یه سرنوشت سخت جاخالی بدن.وقتی که اونا دور میزنن تا کریس شوا رو زیر بگیرن،یکی از ماجینی ها هدشات میشه.یه تک تیرانداز روی پشت بومه،داره ماجینی ها رو میکشه.یکی از موتور سوارها یه جسد رو زیر میگیره،پرت میشه و تو یه تیر آهن فرو میره.در حالی که دیگری با یه شلیک به باک موتورش،در یه انفنجار کشته میشه.تیم دلتا وارد صحنه میشه،و اونا وارد خونه ها میشن.

CUTSCENE #15 - وعده گاه

کریس ردفیلد: مرد،از دیدن شما پسرا خوشحالم.
کاپیتان جاش استون: تیم دلتا،کاپیتان استون.
کریس: کریس ردفیلد.
جاش: شوا.
شوا: ممنون جاش.یکی طلبت.
کریس: شماها همدیگرو میشناسید.
شوا: من زیر نظر جاش آموزش دیدم.هر چیزی رو که میدونم اون بهم یاد داده.
جاش: شوا خواهر کوچولوی تیم شد.شوا الان،تو باید به جستجوت برای ایروینگ ادامه بدی.طبق اطلاعاتی که ما از هارد درایو دریافت کردیم،معتقدیم که اون به یه منطقه ی معدنی رفته.این تو اطلاعات بیشتری هست.(یه فلش به کریس میده) ما بعد از این که کارمون اینجا تموم شد میایم دنبالتون.و بیسیماتون رو دم دست نگه دارید.
شوا: ممنون جاش.

تیم دلتا میره.کریس PDAش رو در میاره و فلش رو بهش وصل میکنه.چند دکمه رو فشار میده،او یه عکس از همکار قدیمیش،جیل,پیدا میکنه.

کریس: جیل...

کریس یه فلشبک زودگذر از رو به رو شدنشون با وسکر یادش میاد،روبه رو شدنی که در اون جیل جونش رو از دست داد.

شوا: کریس،حالت خوبه؟
کریس: این عکس،این...فراموشش کن،چیزی نیست.بیا حرکت کنیم.




chapter 2-2
ایستگاه قطار

{گیم پلی}

کریس: شوا، تو میدونی معادن کجان؟

شوا: بعد از این ایستگاه. از اینجا خیلی دور نیست. دنبالم بیا.

اون دوتا از میان ایستگاه قطار حرکت میکنن، که گروهی از Adjuleها بهشون حمله میکنن. اونا از چند مانع عبور کرده و با بالا رفتن از ماشین های ریلی و ورود به یه آسانسور به طرف معدن میرن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا با آسانسور میرن پایین.

{گیم پلی}

معدن خیلی تاریک به نظر میرسه. یه چراغ رو زمینه،اما اون خیلی بزرگه و کسی که اون رو حمل کنه نمی تونه از اسلحش استفاده کنه.

شوا: من چراغ رو برمیدارم. نزدیک من بمون.

اونا تو معدن قدم میزنن تا این که به یه دوراهی میرسن. سمت راست به  بن بست ختم میشه، پس اونا از سمت چپ به حرکتشون ادامه میدن. وقتی که به قسمتی که تا زانو آب داره میرسن، مورد حمله ی گروهی از ماجینی ها قرار میگیرن، که کریس موفق میشه از پسشون بربیاد. وقتی که اونا به یه قسمت روشن تونل میرسن، یه گروه ماجینی دیگه بهشون حمله میکنن. سرانجام اونا موفق میشن که به چراغی که انتهای تونله و بالای یه در بسته روشنه، برسن. اونجا یه اهرم هست که در رو باز میکنه.

شوا: من بازش میکنم. تو برو جلو.

شوا در رو باز میکنه، کریس از در عبور میکنه و وارد یه تالار بزرگ میشه و اهرمی که اونجاست رو می چرخونه تا در رو واسه شوا باز کنه. در حالی که او این کار رو میکنه، شوا ماجینی هایی رو که دارن بهش حمله می کنن رو می کشه. وقتی که اونا تو تالار دوباره به هم ملحق میشن، ماجینی های بیشتری به مبارزه می پیوندن. اون دو تا موفق میشن که ماجینی ها رو از بین ببرن، بعد میرن طبقه ی بالا.

{CUTSCENE}

کریس و شوا با یه آسانسور میرن بالا.

{گیم پلی}

اونا الان درست بیرون یه ساختمون هستن. در ساختمون تو طبقه ی دوم قرار داره و فقط از راه پله قابل دسترس است.


CUTSCENE #16 - فرار بزرگ ایروینگ

کریس و شوا از پله ها بالا میرن، سپس از در به داخل هجوم میبرن. ایروینگ اونجاست، و سریع چیزی که داشت نگاه میکرد رو مخفی میکنه و یه کلت بیرون میکشه.



کریس: بی حرکت!
ایروینگ: اوه لعنتی!



کریس و شوا کلتاشون رو به سمتش نشونه میرن و برعکس.

شوا: پس تو باید ایروینگ باشی؟



ایروینگ: واو، خیلی باهوشی، اینطور نیست؟
شوا: جریان رو شوخی گرفتی؟ تو هم دقیقا مثل همه ی تروریست های آشغال دیگه هستی.
ایروینگ: اوه من مثل اونا نیستم! من یه تاجر با استاندار هستم.
کریس: اسلحت رو بنداز.
ایروینگ: یا...چطوره تو اسلحت رو بندازی.

وقتی که اونا اسلحه هاشون رو به طرف همدیگه نشونه رفتن، یه نارنجک دودزا از پنجره به داخل اتاق می افته. کریس و شوا شیرجه میرن رو زمین تا از هر گونه تله ای دوری کنن. درست بعد از اون، BIRD LADY از پنجره به داخل میپره، ایروینگ رو میگیره.



BIRD LADY: عجله کن!
ایروینگ: احمق ها!

BIRD LADY از پنجره میپره بیرون، در حالی که هنوز ایروینگ تو بغلشه.



کریس: لعنتی!

اونا میدون و پشت پنجره پناه میگیرن، بیرون رو نگاه میکنن، اما کسی رو نمی بینن.

کریس: عالی شد.
شوا: به نظر می رسه ایروینگ یه همکار داره.
کریس: اینجا باید یه چیزی باشه که اون نمی خواست ما ببینیم.

اون میره به سمت میز و یه پوشه رو باز میکنه.

شوا: اون چیه؟
کریس: اینو نگاه کن.

او یه نقشه رو به شوا نشون میده که ایروینگ روش، منطقه های نفتی تو مرداب رو با رنگ قرمز علامت گذاری کرده.



شوا: منطقه ی نفتی...اون تو مردابه!

{گیم پلی}

کریس (در بیسیم ) : تیم دلتا،کریس صحبت میکنه. ما محل ایروینگ رو پیدا کردیم، اما اون فرار کرد.
جاش (در بیسیم) : می دونید کجا رفت؟
کریس: فکر میکنیم اون داره به یه منطقه ی نفتی تو مرداب حرکت میکنه.
جاش: بسیار خوب، الان دارم یه نفر رو دنبالش میفرستم. من به شما دوتا واسه مسدود کردن این راه نیاز دارم.
کریس: دریافت شد.

داخل یکی از قفسه های این اتاق یه،Dragunov SVD،هست.چندین ماجینی بیرون هستن، یکی از اونا پشت یه مسلسل وایساده. بعد از نابود کردن آن ها، اونا از یه نردبون بلند بالا میرن، ماجینی های بیشتری رو میکشن و میپرن پایین، توی یه جاده ی مارپیچ.

{CUTSCENE}

جاده ی پیش رو طولانی و مارپیچه.

{گیم پلی}

در کنار جاده یه نردبون شکسته هست.

شوا: تو رو از اون بالا پوشش میدم! برام قلاب بگیر!

کریس واسه شوا قلاب میگیره، در حالی که راه طولانی ای پیش روشه. چند ماجینی دارن دینامیت پرت میکنن تا مشکل رو پیچیده تر کنن. اونا موفق میشن که تا بالا پیشروی کنن. بعد از کشتن همه ی دشمنان، اونا متوجه میشن که یه ظرف زباله ی بزرگ راه رو مسدود کرده. کریس سعی میکنه که اونو هل بده، اما واسه یه نفر خیلی سنگینه.

شوا: این خیلی سنگینه، بزار کمکت کنم.

{CUTSCENE}

ظرف زباله سقوط میکنه تو پرتگاه، راه باز میشه.

{گیم پلی}

کریس و شوا به راهشون ادامه میدن.
CUTSCENE #17 - ترور از بالا

وقتی که کریس و شوا به جلو میدون، یه دسته خفاش رو آشفته میکنن، که به طرف آسمان به پرواز درمیان. اون دو تا می ایستن، بالا رو نگاه میکنن تا یه تن خفاش رو که در آسمون دارن پرواز میکنن، ببینن.



صدای بوق یه کامیون در میاد، و یه کامیون از گوشه داره نزدیک میشه. بدبختانه، خیلی سریع دور میزنه، با دیوار برخورد میکنه و به پهلو می چرخه. کریس و شوا به کامیون نزدیک میشن، که به نظر میرسه به شدت زره پوش باشه.



راننده مرده.




ناگهان در پشتی کامیون باز میشه، یه هیولای بزرگ و خفاش مانند معلوم میشه، POPOKARIMU، اون میره روی کامیون،یه دم بزرگ و چاق شبیه به دم یه Kipepeo و چهار بال دیده میشه.



کریس: اون چیه؟

POPOKARIMUیه غرش میکنه، بعد میره به آسمون، بالا سر کریس و شوا نسبتا ناشیانه بال میزنه.



{گیم پلی}

شوا: نمی دونم اون چیز چیه، اما مطمئنم که ایروینگ مسئوله.

به نظر نمی رسه که پرواز قدرت POPOKARIMU باشه، بنابراین اون میشینه رو زمین و شروع به دنبال کردن کریس و شوا میکنه، دمش مثل دم یه عقرب بالا میاد.

شوا: ما باید بین خودمون به دام بندازیمش! عقب با من!

کریس به عنوان طعمه میدوه، در حالی که شوا از پشت به آرامی حرکت میکنه و به یه قسمت صورتی رنگ و گوشتی در پشت دم POPOKARIMU شلیک میکنه. به نظر می رسه که یه نقطه ی نسبتا حساس باشه.



شوا: این از حرکت نخواهد ایستاد! کاری که میتونیم بکنیم اینه که سرعتش رو کم کنیم!

خوشبختانه، اطراف اونجا چندین مین رو زمین هست. اون دو تا موفق میشن که اونو با مین ها به دام بندازن. انفجار، POPOKARIMU رو، رو زمین میندازه، و کریس و شوا به نقطه ضعفش شلیک میکنن. وقتی که اون پا میشه، اونا این روند رو چند بار تکرار میکنن، در نهایت به شدت زخمیش میکنن.
CUTSCENE #18 - بیداری!

POPOKARIMU یه فریاد مرگ بار میزنه، بعد ناگهان خودش رو با بال هاش به سمت هوا حرکت میده. در اطراف بال میزنه که به سمت کریس و شوا غوطه ور شه.



اما کریس با کلتش سریع سه بار به طرف هیولا شلیک میکنه، سرانجام میکشتش.



POPOKARIMU سقوط میکنه رو کامیون و به همراه کامیون با هم سقوط میکنن تو دره. وقتی که کامیون با زمین برخورد میکنه، منفجر میشه، POPOKARIMUی در حال سقوط رو در خود غرق میکنه. کریس و شوا به طرف صخره ها نگاه میکنن که یه جیپ BSAA که رانندش دیو جانسونه، از گوشه نزدیک میشه.



دیو جانسون: کریس! شوا! سوار شید!



جیپ دور میزنه، و کریس و شوا تو عقب ماشین جاشون خوشه. جیپ دور میشه
Chapter 2-3
ساوانا

{CUTSCENE}

دیو: درباره ی ایروینگ شنیدم. بدشانسی.
شوا: آره،اما فرصت های دیگه ای هم وجود خواهد داشت. (در بیسیم) از شوا به مرکز.
مرکز: مرکز صحبت می کنه. وضعیتتون چیه؟
شوا: یه احتمال خیلی قوی وجود داره که ایروینگ تو راهه یه منطقه ی نفتی تو مردابه. ما الان داریم دوباره به تیم دلتا ملحق میشیم و به اونجا میریم.

مرکز: فهمیدم.

از دور، ماجینی های موتورسوار دیده میشن، آماده ی تعقیب جیپ هستن.



کریس: اَه، مهمون داریم!
شوا: اونا متوقف نمی شن، مگه نه؟

{گیم پلی}

کریس پشت مسلسل بالاییه (که به نظر می رسه یه PKM باشه)، در حالی که شوا مسلسل پایینی رو دستش گرفته. اونا موتورهایی رو که دارن دنبالشون میکنن رو از بین میبرن.

کریس: هر کاری رو که باید بکنی، بکن تا متوقفشون کنی!اما زیاده روی نکن مگر نه تفنگت جوش میاره! اگه این اتفاق بیفته، تا زمانی که تفنگامون خنک بشن، ما هدف آسونی واسشون خواهیم شد.
دیو: ما اون جلو چند تا پیچ تند داریم! سفت بچسبید!

وقتی که کریس و شوا خودشون رو محکم میگیرن، جیپ عملا جلوی ضربه ها بی اراده است. بعد از درست شدن، کریس و شوا به متوقف کردن موتورها ادامه میدن و کامیون های پر از ماجینی به سمتشون میان.

جاش (از طریق بیسیم) : کاپیتان استون از تیم دلتا صحبت میکنه. من تازه پیغام رو از مرکز دریافت کردم.براساس اطلاعات دریافتی شما از اون هارد درایو، بیشتر مردم روستا به انگلی که به عنوان لاس پلاگاس شناخته شده، آلوده شده اند. اطلاعات، آلوده شده ها رو ماجینی ذکر کرده.
کریس: این چه ربطی به اروبوروس داره؟
جاش: منو گیر انداختی! اونا نگفتن.
کریس: به نظر میرسه تنها راهمون واسه گرفتن جواب ایروینگه.
دیو: اینجا پر از دست اندازه! سفت بچسبید!

وقتی که کریس و شوا خودشون رو محکم میگیرن، جیپ یه پرش کوچک از روی یه دست انداز بزرگ میکنه، بعد از مسافت کوتاهی دوباره پیچ های بیشتری شروع میشن.

دیو: ما اون جلو چند تا پیچ تند داریم! سفت بچسبید!

یه بار دیگه ماشین از پیچ ها عبور میکنه.

جاش (از طریق بیسیم) : ما مورد حمله قرار گرفتیم! تعدادشون بیشتر از اونه که از پسش بر بیایم.
مرکز: گروه پشتیبانی تو راهه. موقعیتت رو حفظ کن تا اونا برسن. تکرار میکنم، موقعیتت رو حفظ کن!
دیو: بیا سرعتمون رو زیاد کنیم.

وقتی که اونا با سرعت به جلو می رونن، منظره دلنواز تر و سرسبز تر میشه، تا این که اونا ترمز میکنن و می ایستن و یه مانع بزرگ با کامیون و ماجینی ها می بینن.

دیو: چی...! هیچ چیز نمی تونه از اون کامیون رد بشه مگر این که شما دو تا یه کاری براش کنید!



کریس و شوا به کمک چند بشکه ی قابل انفجار، موفق میشن موانع رو از بین ببرن و کامیونی که راه رو بسته بود رو منفجر کنن.

دیو: عالی بود!

پلی که اونا دارن ازش عبور میکنن، نشون میده که دارن وارد محدوده ی شهر میشن. وقتی که اونا برمیگردن،متوجه یه کامیون بزرگ میشن که درست کنارشونه، داره سعی میکنه اونا رو از بین ببره.

دیو: اون داره سعی میکنه ما رو بندازه تو رودخونه! یه کاری کنید!

کریس و شوا به کامیون شلیک میکنن، و منفجرش میکنن. خورشید داره غروب میکنه.


CUTSCENE #19 - خلاص شدن از شر ماجینی ها

جیپ به سرعت تو جاده میره، یه گروه ماجینی میفتن دنبالش...مستقیم به سمت پلی که از وسط شکسته، میرن.



دیو: سفت بچسبید!

کریس عقب رو نگاه میکنه تا پل شکسته رو ببینه. دیو پاش رو میذاره رو گاز، سرعت میگیره و یه پرش به اون طرف پل انجام میده. ماجینی ها،انتظار حرکتی مثل این رو نداشتن، ترمز میکنن، در حالی که یکیشون بدشانسه و با موتورش میفته تو رودخونه.


CUTSCENE #20 - رستاخیز عظیم

جیپ تا داخل روستا پیشروی کرده و از کنار اجساد مرده ی تیم دلتا عبور میکنه.



شوا: چی میتونه این کار رو کرده باشه...



جیپ می ایسته، و کریس، شوا و دیو پیاده میشن. وقتی که اونا علائم حیات رو بررسی میکنن، زمین شروع به سروصدا میکنه. ناگهان، جیپ تو هوا به پرواز در میاد.



کریس: مراقب باش!

دیو وقتی که یه سایه نزدیک میشه بالا رو نگاه میکنه که یه B.O.Wی عظیم الجثه میبینه. NDESU، بالا سرش ایستاده. آخرین چیزی که اون میبینه پای هیولاست که اونو له میکنه. NDESU چند دستبند تیغ تیغی و یه لنگ پوشیده، به همراه یکی از اعضای BSAA که از کمربندش آویزون شده. او یه غرش بلند میکنه.



کریس و شوا پشت یه جیپ واژگون شده پناه می گیرن، اما NDESU با بلند کردن جیپ اونا رو میبینه.



کریس: اوه لعنتی!

اونا با کلتاشون به طرف NDESU شلیک میکنن، اما هیچ اثری روش نداره. وقتی که اون دستاشو میبره بالا تا بکوبه رو زمین، کریس و شوا جاخالی میدن و واسه جونشون میدون،از رو آوارها میپرن.



کریس: برو! برو! برو! برو تو ماشین!

کریس برمیگرده و به NDESU شلیک میکنه تا مقداری زمان بخره، درست به موقع از یه کوبش دست NDESU به زمین جا خالی میده. اونا هر دو موفق میشن که به جیپ برسن، سراسیمه مسلسل ها رو به دست میگیرن.

شوا: اینو بگیر، حرومزاده ی کریه!



{گیم پلی}

کریس و شوا به شلیک مداوم به NDESU ادامه میدن، بالاخره صدمه ی کافی رو واسه بیرون اومدن انگل پلاگا از شونه هاش وارد میکنن.

{CUTSCENE}

شوا: ببین! یه چیزی داره ازش بیرون میاد! ما باید سعی کنیم که به طرف اونا نشونه بگیریم!

{گیم پلی}

اونا به بارش رگبار گلوله ها روی NDESU ادامه میدن. چند ماجینی تیرکمون به دست تصمیم میگیرن که به مبارزه ملحق شن اما سریع از بین میرن.

{CUTSCENE}

NDESU دست خودش رو فرو میکنه تو زمین، یه سنگ بزرگ رو از زمین بیرون میاره.

{گیم پلی}

اونا موفق میشن که از رسیدن سنگ بهشون، جلوگیری کنن.

{CUTSCENE}

NDESU سرش رو از درد میگیره، میفته رو زانوهاش.ناگهان یه پلاگای غول پیکر از پشتش بیرون میاد.

{گیم پلی}

کریس و شوا شلیک هاشون رو روی پلاگای اصلی متمرکز میکنن، تا این که برمیگرده و میره تو بدن NDESU .NDESU چند حمله انجام میده.



{CUTSCENE}

NDESU یه تیر تلفن رو از زمین میکنه،قصد داره ازش به عنوان یه اسلحه استفاده کنه.

{گیم پلی}

اونو به اطراف تاب میده، اما هرگز اتفاق نمی افته که مستقیما به ماشین ضربه بزنه. بالاخره بعد از این که به اندازه ی کافی صدمه میبینه، میندازتش زمین. بعد سرش رو میندازه پایین، واسه یه حمله آماده میشه.

شوا: یه مشکلی براش پیش اومده! مواظب باش!

اونا موفق میشن که اونو از حمله به جیپ متوقف کنن. انگل پلاگای اون دوباره میاد بیرون و با رگبار گلوله مواجه میشه تا این که منفجر میشه.
CUTSCENE #21 - اندوه تیم دلتا

NDESU سقوط میکنه رو جیپ، مرده، اما خوشبختانه کریس و شوا به موقع می پرن بیرون.



اونا اطراف رو بررسی میکنن، به شدت تحت تاثیر از دست دادن تیم دلتا قرار گرفتن. شوا خم میشه و از یه رفیق مرده پلاکش رو برمیداره.



شوا (با خودش) : کجایی، جاش؟
کریس: شوا، مجبور نیستی این کار رو انجام بدی. هنوز هم می تونی برگردی.
شوا: تو چی؟
کریس: من اینجا یه تسویه حساب شخصی دارم.
شوا: یه "تسویه حساب شخصی"؟ کریس، اطرافت رو نگاه کن! ما باید هر دومون از این جهنم بریم بیرون.
کریس: من فقط واسه ماموریت اینجا نیستم.
شوا: داری درباره ی چی حرف می زنی؟
کریس: مدتی قبل من اطلاعاتی دریافت کردم که همکار قدیمیم هنوز زنده بود. اول نمی دونستم چی فکر کنم، اما وقتی که فایل اطلاعات رو از طرف تیم دلتا دیدم، مطمئن شدم. جیل هنوز زندست.
شوا: همون زنه تو فایل اطلاعات؟ تو مطمئنی که اون همون شخصه؟!
کریس: ما همکار بودیم، من مطمئنم.

کریس شروع به قدم زدن میکنه.

شوا: وایسا!

کریس برای لحظه ای می ایسته، بعد به قدم زدن ادامه میده.



شوا: وایسا! تو قرار نیست تنها بری!


CUTSCENE #22 - تالاب

کریس هم چنان داره قدم میزنه، شوا با کمی فاصله داره دنبالش میاد.



شوا: کریس! وایسا!
کریس: من وقت زیادی ندارم، باید پیداش کنم.
شوا: منم باهات میام! این ها مردم من هستن که دارن اینجا میمیرن.

کریس می ایسته و سرش رو بر میگردونه.



کریس: مطمئنی؟ یه ثانیه قبل، واسه برگشتن آماده بودی.
شوا: من نمی تونم روم رو برگردونم و دور شم.
کریس: از این به بعد هیچ دستوری تو کار نیست. فقط خودمونیم.
شوا: ما همکاریم، تا ابد. حالا بزن بریم.
کریس (مکث میکنه) : دریافت شد.

اون دو تا تا یه قایق پیشروی میکنن. چراغ و موتور رو روشن میکنن، اونا رهسپار تاریکی شب میشن.


Chapter 3-1
مرداب

CUTSCENE #23  - سایه های گذشته

سپیده دم شده. قایق به سرعت از یه روستا عبور میکنه.

شوا: چه اتفاقی واسه همکارت افتاد؟
کریس: من و جیل داشتیم مردی به نام آلبرت وسکر رو تعقیب می کردیم.

صحنه با یه فلشبک تو ذهن کریس عوض میشه. کریس و جیل در عمارت اسپنسر دیده میشن.



کریس (صدا) : وسکر...اون یه مقام عالی رتبه در شرکت آمبرلا بود،و فرمانده ی گروه S.T.A.R.Sمون. بعد از حادثه ی شهر راکون، من اون رو دوباره تو جزیره ی راکفورت دیدم. از اون به بعد داشتیم دنبالش میگشتیم.

کریس و جیل دارن تو یه راهرو قدم میزنن.



کریس (صدا): بعدش، چند سال قبل اطلاعی محرمانه از یه منبع معتبر و قابل اعتماد دریافت کردیم. محل اختفای بنیان گذار شرکت آمبرلا، Ozwell E. Spencer. بنابراین ما به دیدنش رفتیم، به امید این که اون ما رو به وسکر برسونه.

کریس و جیل به یه در بزرگ نزدیک میشن. با هم زمان بندی میکنن، اونا از در به داخل هجوم میبرن که اسپنسر رو روی زمین مرده میبینن و آلبرت وسکر رو که داره از پنجره بیرون رو نگاه میکنه.



وقتی که اون برمیگرده تا نگاهشون کنه، نور رعد و برق، چشمای قرمز وسکر رو از داخل عینکش نمایان میکنه.



کریس: وسکر!

کریس و جیل شروع به شلیک میکنن، اما وسکر خیلی سریع حرکت میکنه، اون به معنای واقعی کلمه از یه جا به یه جای دیگه منتقل میشه و از گلوله ها جاخالی میده. اون میرسه به کریس و میزنتش، سپس از شلیک های جیل جاخالی میده و گردن اون رو میگیره، اون رو میچسبونه به دیوار.



کریس وسکر رو هل میده و جلوی اون رو از خفه کردن جیل میگیره و سعی میکنه اون رو با مشت به عقب بکشه، اما وسکر ازشون به سادگی جاخالی میده، دست کریس رو میگیره. کریس سعی میکنه با یه لگد تلافی کنه اما وسکر به آسونی جاخالی میده، اون رو هل میده کنار تا از شلیک های جیل جاخالی بده. بعد از یه صحنه آهسته از یه جاخالیه زیبای منحصر به فرد، خشاب جیل تموم میشه، کلتش رو میندازه زمین و در عوض چاقوش رو بیرون میکشه.



به طرفش هجوم میبره، حملش دفع میشه و یه مشت قوی میخوره، پرت میشه و با یه قفسه ی کتاب برخورد میکنه. کریس سعی میکنه دوباره مشت بزنه، اما وسکر جاخالی میده و گردن اون رو میگیره و با شدت می کوبه روی یه میز.



کریس با این حمله تقریبا از پا درمیاد.



وسکر شروع به خفه کردنش میکنه.



جیل: نه!
وسکر: بیا تمومش کنیم.

درست وقتی که وسکر می خواد یه مشت به کریس بزنه، جیل اون رو با خودش از پنجره به بیرون پرت میکنه، و اونا هر دو سقوط میکنن پایین صخره ها.



کریس، علیرغم جراحاتش، موفق میشه که خودش رو به پنجره برسونه، پایین رو نگاه میکنه و دستش رو با یه قیافه ی ناراحت دراز میکنه.



کریس: جیل!!!

فلشبک تموم میشه، و صحنه برمی گرده به قایق.

کریس: جسد جیل هرگز پیدا نشد و اون مرده فرض شد. شخصی که من تو اون اطلاعات دیدم شبیه اون بود.من...باید بدونم اگه اون هنوز زنده است.
شوا: شما دو تا صمیمی بودید.
کریس: ما همکار بودیم. تو چی؟ چرا به BSAA ملحق شدی؟
شوا: وقتی که من بچه بودم والدینم گرفتار یه حادثه شدند که یه شرکت داروسازی باعثش بود.
کریس: آمبرلا؟
شوا: آره. من بعدا فهمیدم که این حادثه برای سرپوش گذاشتن روی تولید سلاح های بیولوژیکی واسه تروریست ها بود. اونا داشتن از آفریقا به عنوان یه بستر واسه آزمایش هاشون استفاده میکردن. سلاح های بیولوژیکی مسئول مرگ والدین من بودن. و یکی باید تاوانش رو بپردازه.
کریس: بنابراین تو به BSAA ملحق شدی.
شوا: فقط یه نفر هست که می تونه انجامش بده، درست یه ابر قهرمان مثل تو، کریس.
کریس: من ابر قهرمان نیستم. اما با هم، می تونیم تمومش کنیم.
شوا: پس بیا به خاطر برادر های مردمون مبارزه کنیم!
کریس: سفت بچسب.

کریس سرعت قایق رو زیاد میکنه، از روی یه سطح شیب دار چوبی میپره و وارد مرداب میشه. اونا تو یه اسکله ی چوبی می ایستن.



{گیم پلی}

به نظر میرسه که اونا توی یه روستای سنتی تو مرداب هستن. در اطراف سپر ها و جمجمه های حیوانات قرار داره. همچنین اونا جسد یه مامور BSAA رو پیدا میکنن که با نیزه کشته شده، و از PDA اون جسد، یه گزارش کار پیدا میکنن که نشون میده، ممکنه یه باز مانده از تیم دلتا وجود داشته باشه، اما یه در مهر موم شده، راه عبور رو بسته. روی این جزیره اونا سنگ لوح  Beast رو پیدا میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا جزیره ی روستایی بعدی پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن.

{گیم پلی}

این روستا یه موفقیت ساختمانیه، در واقع روی آب یه تعداد کاه چوبی روی چوب ها قرار گرفته و خونه ساخته شده.

{CUTSCENE}

ناگهان، چندین روستایی زیر آب متراکم میشن و یه پرش فرابشری روی پل انجام میدن. چیزی جز دامن های کاهی تنشون نیست. کاملا واضحه که اون روستایی ها به لاس پلاگاس آلوده شدن.

{گیم پلی}

کریس: اونا همشون آلوده شدن.
شوا: چجوری یه نفر می تونه باهاشون این کار رو  بکنه؟

چند ماجینی با سپرهای چوبی و نیزه ها میان و به مبارزه ملحق میشن. ماجینی های دیگه از پل های دیگه پرش بلندی میکنن و به اون دوتا حمله میکنن. اونا موفق میشن که همه ی ماجینی ها رو بکشن. از یه صندوق، اونا موفق میشن که لوح Warrior رو بردارن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا روستای بعدی پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

ناگهان چند تیر جوبی میاد بالا و راهشون رو می بنده، و ماجینی های تیرکمون به دست میان تا دردسر درست کنن.

{گیم پلی}

شوا: تو قایق رو برون! من شلیک میکنم!

شوا از تفنگ دوربین دارش استفاده میکنه تا ماجینی ها رو بکشه.

شوا: سرعتت رو کم کن!همینجوریش هم شلیک کردن سخته!

{CUTSCENE}

بعد از کشتن همه ی ماجینی ها، تیر های چوبی میرن پایین، میذارن که اونا رد شن.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا جزیره ی بعدی پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن.

{گیم پلی}

تو این چزیره چند تا مرغ هست که تو اطراف سرگردونن. چیز دیگه ای تو این جزیره نیست.

{CUTSCENE}

کریس و شوا سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس به طرف جزیره ی بعدی حرکت میکنه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن.

{گیم پلی}

اسکله به آب ختم میشه، تو یه برکه ی بزرگ محصور شده.

کریس: به نظر میرسه مجبوریم از این راه بریم.

وقتی که اونا تو برکه قدم می زنن، یه موج میبینن، و یه کوروکودیل هیولایی از آب بیرون میاد. اونا با عجله از یه نردبون بالا میرن. بدبختانه به اندازه ای که به نظر میرسه امن نیست، چون چند ماجینی داخل کلبه ها کمین کردن. بعد از کشتن اونا، لوح Raptor رو داخل صندوق پیدا میکنن. حالا اونا باید از طریق برکه باعجله برگردن به سمت اسکله.

{CUTSCENE}

کریس و شوا سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس به طرف جزیره ی بعدی حرکت میکنه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا پیاده میشن.

{گیم پلی}

این جزیره بزرگتر از بقیه به نظر میرسه. کلبه های اینجا واقعا روی زمین جامد هستن!!! جلوتر یه ردیف کلبه رو پایه های جوبی قرار داره، اما نردبون های همشون شکسته است. کریس واسه شوا قلاب میگیره. تو یکی از اون کلبه ها، اونا لوح Shaman رو پیدا میکنن، آخرین تکه ی لوح.

{CUTSCENE}

ماجینی ها متوجه حضور کریس و شوا میشن، به طرفشون حمله ور میشن.

{گیم پلی}

کریس و شوا از خودشون در برابر گروه مهاجم دفاع میکنن.به لطف یه شکاف کوچک در دیوار،اونا قادرن که یه نقطه انسداد درست کنن،که در کشتن روستایی ها بهشون کمک میکنه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا برمیگردن و سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا یه کشتی شکسته در وسط دریاچه پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن.

{گیم پلی}

داخل یه صندوق روی کشتی، یه راکت لانچر پیدا میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا برمیگردن و سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا یه مجتمع کلبه ای پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن.

{گیم پلی}

یه کلبه ی بزرگ هست، نه بیشتر.

{CUTSCENE}

کریس و شوا سوار قایق میشن.

{گیم پلی}

اون دوتا به سمت محل بعدی حرکت میکنن.

{CUTSCENE}

کریس و شوا از قایق پیاده میشن رو ساحل.

{گیم پلی}

یه حفره تو در وجود داره که کریس چهار لوح را داخلش قرار میده، اون رو باز میکنه. اونا به سختی از یه رودخانه ی گل آلود به سمت روستایی عبور کردن که متروکه به نظر میرسه. جسد یه عضو BSAA تو یکی از کلبه ها دراز کشیده، اسلحش هم همینطور، یه S&W M29. ناگهان، یه گروه ماجینی میان جلو، از جمله دوتا ماجینی بزرگ که یه نقاب ضد گلوله ی بزرگ رو صورتشه و یه چماق بزرگ تو دستش. بعد از یه مبارزه ی طولانی،موفق میشن که همه ی ماجینی ها رو بکشن.یه پل چوبی هست که از کار افتاده.اونا به سمت اهرمی میرن که اون رو به کار میندازه.



شوا: من این اهرم رو میچرخونم. تو برو طرف پل.

کریس به محض هم سطح شدن پل با زمین ، از رو پل عبور میکنه. به محض این که شوا اهرم رو رها میکن، پل برمیگرده به حالت اولش. کریس از پله ها بالا میره و بعد یه در رو باز میکنه تا شوا بهش ملحق بشه. در طبقه ی بالا یه دفترچه خاطرات پاره پاره شده ی یه جوون روستا هست، مستند نابودی ذهنی روستا، وقتی که اونا به وسیله ی پلاگا کنترل میشن. کریس و شوا سوار یه تله کابین چوبی میشن.




CHAPTER 3-2------محل اعدام

تله کابینی داره به سمت پایین حرکت میکنه.



کریس وشوا از تله کابین پیاده میشن و به راهشون ادامه میدن.جلوی اونا تعدادی اسکله وجود داره که تو اون جسد یکی از سربازای دلتا تیم آویزون شده.یه دفعه یه تمساح گنده از آب بیرون میاد و جسدو میبلعه که ماجینی ها از این کار لذت میبیرن.



کریس و شوا بهسمت اسکله های چوبی میرن و در راهشون چند ماجینی هم از بین میبرن.Lماجینی جلویی اونا یه پل متحرکو بالا میکشه و راهو به اونا میبنده.کریس به یه هندل که مربوط به یه قایقه میرسن.

شوا: برو سوار قایق شو و من هندلو میچرخونم.

کریس به سمت اون قایق چوبی حرکت میکنه.

شوا(از طریق بیسیم): من حواسم هست.مراقب باش!

همونطور که شوا هندلو میچرخونه قایق به سمت پایین حرکت میکنه.تمساح سعی میکنه کریسو چندین بار بخوره اما فایده ای نداره.کریس بالاخره به اون طرف اسکله میره و دکمه ای رو فشار میده و پلو دوباره به حالت اول برمیگردونه.اونا حالا میتونن از اونجا عبور کنن و به یه غار وارد میشن.

کریس و شوا از غار بیرون میان و گروهی از چادر هارو میبینن.

کریس: ترایسل؟؟ (روی چادرها اسم و لوگوی ترایسله)
کریس: اونا به BSAA کمک میکنن.......اینا دیگه اینجا چیکار میکنن؟؟

بعد از عبور از اونجا اونا میتونن یه مجموعه کارخونه ای بزرگو ببینن.



شوا: مثل اینکه ما به قسمت نفتی رسیدیم.
کریس: آره......و این دفعه اروینگ دیگه فرار نمیکنه!

به محض ورود اونا راهروهای پر پیچ و خم میبینن.......و اروینگ در طرف دیگه راهرو ها در حال رفتنه.

شوا: نگاه کن!...اون اروینگه!

بالای اونا هم یه شیر فلکه هستش که کریس شروع به چرخوندن اون میکنه.

شوا: من پوششت میدم!!

آتیشی که یکی از راهرو ها قرار داشت خاموش میشه و به اون اجازه عبور میده.ماجینی های بیشتری میان تا دردسر درست کنن. اونا به سمت یه اهرم میرن که وقتی کشیده بشه یه Zipline ظاهر میشه.یک به یک اونا به وسیله Zipline به سمت دیگه میرن و یه اهرم دیگه هست که کریس میچرخونه.

یه قسمت از آتیش های راهرو خاموش میشه.اونا قفل یه درو باز میکنن و متوجه میشن که یه ماجینی اره برقی داره اونا رو تعقیب میکنه.

شوا: این آخرین چیزیه که نیاز داریم!!

کریس و شوا با همکاری هم ماجینی اره برقی رو از بین میبرن و سپس اهرم دیگرو میکشن تا به یه Zipline دیگه دسترسی پیدا کنن و یه ماجینی اره برقی دیگرو طرف دیگه پیدا میکنن.

شوا: یکی دیگه؟؟

یه بار دیگه اونا ماجینی اره برقیو از بین میبرن و به سمت یه اهرم و یه Zipline دیگه میرن.این بار همه آتیشا خاموش میشن.اونا راهشونو به سمت پایین ادامه میدن و گروهی از ماجینی هارو از بین میبرن و یه در قرمز که به منطقه بعدی میره رو باز میکنن.


CUTSCENE #24: جاش برای نجات

کریس و شوا وقتی میشنون یکی داره بهشون نزدیک میشه وارد یه مجموعه سرپوشیده میشن.و اون مرد یه اسلحه داره.

شوا: جاش؟
جاش: شوا؟
شوا: تو زنده ای....خوبی؟چجوری اینجا اومدی?
جاش: ما وقتی تو بندر بودیم به ما حمله شد و بعدش.....خوب......اینجا اومدم.....بقیه تیم کجان؟

کریس و شوا به هم نگاه میکنن و سرشو به سمت پایین خم میکنن.

جاش: لعنتی!!
شوا: الان فقظ ما سه نفر موندیم.
جاش: چرا عقب نشینی نکردین؟ منظورم اینه که ما با اونا بازی نمیکنیم.
کریس: من یه کار تموم نشده دارم.
شوا: اون هارد درایوی که شامل اطلاعاتی درباره آزمایشات B.O.W بود یه عکس داشت که اون عکس مال دوست کریس بود.
جاش: یه دوست؟
کریس: من تا اروینگو دستگیرنکنم و نفهمم اینجا چه خبره از اینجا نمیرم.

ناگهان یه ماجینی پشت اونا میدوه. اونا میچرخن و اسلحه هاشونو آماده میکنن.

جاش: بذارین بعدا جرو بحث کنیم!



یه ماجینی از پنجره به داخل میپره و به سمت اونا میاد اما کریس اونو میزنه.اونا دارن محاصره میشن.یه ماجینی به سمت جاش میره اما شوا اونو میزنه.فشار ماجینی ها شوا رو مجبور میکنه که پشتشو به یه فنس زنجیری تکیه بده که ا.ونجا هم ماجینی ها کمین کردن.شوا سریعا اونا رو میزنه.

جاش: شوا پوششم بده!!
کریس: زود باش!!

جاش به سمت یه کامپیوتر میره و به امید باز کردن یه در رو کامپیوتر تایپ میکنه.

جاش: پوششم بدین تا وقتی من قفل آسانسورو باز کنم.

ماجینی ها از هر گوشه و کناری میان.اونا از حمله اول زنده میمونن.

جاش: کارتون خوب بود اما هنوز تعداد زیادی از اونا مونده.

اون درست میگفت چون ماجینی ها از پنجره میومدن.

جاش: تقریبا تموم شده!

چند تا ماجینی بزرگ میان تا به جنگ بپیوندن.قفل آسانسور باز میشه.

جاش: تموم شد!!! شما دو تا سوار آسانسور شید زود باشید!

هر سه تای اونا سوار آسانسور میشن .اونا به طبقه دوم راهرو ها میرن.

جاش: زود باشید! زود باشید!

ماجینی های بیشتر از جمله ماجینی تیر کمونی به جنگ میپیوندن.

جاش: لعنتی! اینا بیخیال نمیشن!..........

اونا ماجینی روبه روشونو میکشن و به پایین راهرو ها میرن.

جاش: یه خروج باید اون جلو باشه...برید!

اونا به سمت خروج میرن اما قفله.

جاش: لعنتی! همه چی قفله؟!

جاش روی کامپیوتر بغل در تایپ میکنه.

جاش: ممکنه دردسر ساز باشه ولی ببینم چی کار میتونم بکنم... اوه نه! دوباره نه! شما دوتا حسابشونو برسید!

کریس و شوا در حال جنگیدنن و با ورود یه ماجینی اره برقی وضعیت بدتر میشه.

جاش: خیلی خوب تموم شد!
جاش: اونا رو بیخیال شید ! بیاین اینور زود!.........

کریس و شوا به سمت خروج میرن.

CUTSCENE #25: از هم پاشیدن

هر سه نفر با عجله وارد میشن و جاش درو میبنده.

جاش: شما خوبین؟
کریس: آره فکر کنم.
شوا: من خوبم!
جاش: مثل اینکه اروینگ میخواد این مکانو منفجر کنه و بعدش فرار کنه.شما باید متوقفش کنید قبل از اینکه دیر بشه.من میرم یه راهی برای خروج از اینجا پیدا کنم.
کریس: باشه ما دنبال اروینگ میریم!
جاش: خوب.....اون جلو یه اسکله هست .اونجا احتمالا جایی هستش که اون میخواد بره.
شوا: دریافت شد..........جاش برمیگرده که بره
شوا: و جاش......مراقب باش!
کریس: زود باش!
شوا: باشه.

کریس و شوا به سمت اسکله حرکت میکنن.

شوا: اون قایق اروینگه! زود باش بریم!



CUTSCENE #26:دام اروینگ

شوا: اونجاست!

اروینگ در قایق خصوصیش دیده میشه و BIRD LADY هم روی یه قایق موتوری میپره.

شوا: وایسا این همون........
اروینگ: وقت با شکوهیه! شما دو تا درست سر موقع برای مراسم آتیش بازی رسیدین! بوم! (میخنده)

کشتی اروینگ آماده حرکت میشه.

کریس: وایسا (به شوا) من از اون یارو متنفرم!

جیغ بلندی شنیده میشه و اونا برمیگردن.گله ای از ماجینی ها به سمت اونا میان.صفخه به سیاه شدن میره و سپس به سمت جاش برمیگرده که داره به سمت یه قایق موتوری موچیک میدوه.

جاش: شوا صدای منو میشنوی؟من یه قایق فراهم کردم.من طرف دیگه اسکله هستم.سریع بیاین اینجا!

ماجینی ها بزرگ و متوسط و همچنین Adjule راهو بستن.

اونا باید فرار کنن قبل از اینکه شمارش معکوس بمب به پایان برسه.

جاش: چرا اینقدر طولش میدین؟ کریس از PDA استفاده کن تا مختصات مسیرو تایید کنه.اینا کارو راحت تر نمیکنن.(همونطور که کریس و شوا نزدیک میشن) زود باشید! اینجا!
شوا: زود باش! این طرف!

اونا به سمت پایین اسکله میرن.

جاش: سریع تر! ما باید بریم......(به شوا) حالت خوبه؟

پالایشگاه نفت آروم آروم داره منفجر میشه و همه جا شروع به فرو ریختن میکنه.




----CHAPTER3-3......پالایشگاه نفت
CUTSCENE #28:ظهور قایق ماجینی


قایق موتوری داره به آرومی حرکت میکنه

جاش:برای اروینگ چه اتفاقی افتاد؟
کریس و شوا عبوسانه بهش نگاه میکنن و ساکت میمونن.جاش هم نکترو میگیره.

جاش:اه........نمیتونه خیلی دور رفته باشه.
شوا:جاش
کریس:ممنونم!
ناگهان یه تیر کمون آتیشی به قایق برخورد میکنه و مشخص میشه که ماجینی های قایق سوار به اونا نزدیک میشن
جاش:بعدا ازم تشکر کن........مزاحم داریم!


همون طور که کمون ها به به همه جا شلیک میشن جاش قایقو آماده حرکت میکنه
کریس:من هواشونو دارم!
شوا:ما پوششت میدیم!

جاش:خیلی خوب.....محکم بشینید!
ماجینی های قایق سوار از بین میرن.اونا از یه پل زیر گذر که پر از ماجینی هستش رد میشن اما خوشبختانه تعدادی بشکه انفجاری اطراف ماجینی ها وجود داره.ماجینی های تیر کمونی و مولوتوفی همه جا هستن.رودخونه توسط دروازه ای مسدود میشه.
جاش:لعنتی! دروازه بسته شده.......ببینم شما چجوری اونو بازش میکنید!
قایق توقف میکنه و کریس و شوا از قایق پیاده میشن و به سمت یه اهرم میرن تا اونو بکشن تا دروازرو باز کنن.اونا به سمت قایق برمیگردن.

جاش:خیلی خوب.........بریم!
اونا به لوله ای که در امداد رودخونه هستش نزدیک میشن.
جاش:برین پایین!
کریس و شوا جا خالی میدن.
جاش:یه لوله دیگه.......برین پایین!
کریس و شوا بازم جاخالی میدن.مسیر جلویی اونا دوباره بسته شده.
جاش:یه دروازه دیگه.....خوب شما دوتا میدونین که باید چی کار کنین!
کریس و شوا دوباره از قایق پیاده میشن .این دفعه ماجینی های پشت رگبار و دو اهرم برای کشیدن وضعیتو پیچیده میکنه.اونا موفق میشن که ماجینی های پشت رگبارو از بین ببرن و با همکاری هم هر دو اهرمو به طور همزمان میکشن.


اونا به سمت پایین حرکت میکنناسلحه شاتگان M3 درون یه کیف وجود داره.

اونا به سمت قایقشون برمیگردن و به سمت برکه ای که راهش باز شده پیش میرن.
جاش:خوب! وقتشه این اروینگو دستگیر کنیم!

CUTSCENE #28:قایق گشت زن


اونا به آرومی از میان مه رد میشن و کشتی خصوصی اروینگو پیدا میکنن.
جاش:اوه لعنتی!
جاش با عصبانیت فرمون قایقو میچرخونه و به سمت قایق اروینگ حرکت میکنه.یه ماجینی میاد و کنترل یه اسلحه رگبارو به دست میگیره
کریس:لعنتی! اونا میخوان مارو بکشن!
کریس و شوا زیر قایق پناه میگیرن.
جاش:ما باید یه کاری بکنیم!
کریس:ما باید نزدیک اون قایق بشیم.
جاش:صبر کنید.....آماده باشید!
اونا با سرعت به سمت قایق اروینگ میرن.کریس اسلحه خودشو در میاره و ماجینی که پشت رگبار هستش رو از بین میبره.در ضمن اروینگ اونارو از کشتی خودش میبینه و یه فلش بک هم در ذهنش میچرخه
BIRD LADY:میخوای با اونا چیکار کنی؟
اروینگ:تو فقط یکی از اسباب بازی های اکزلا هستی!
BIRD LADY اونو از گلوش میگیره و به دیوار میچسبونه.
BIRD LADY:یه بار دیگه ازت میپرسم........با اونا میخوای چیکار بکنی؟
دوربین یه کیف پر از طلا که روی زمین افتاده رو نشون میده
اروینگ:باشه باشه....من این کارو به عهده میگیرم!
BIRD LADY اونو ولش میکنه و اروینگ روی زمین میوفته و به سرعت نفس میکشه.بعد BIRD LADY بهش یه سرنگ میده.
BIRD LADY:ازش استفاده کن!
اروینگ:این؟
فلش بک تموم میشه و به سمت کریس و شوا که دارن از قایق اروینگ بالا میرن میره.اروینگ به اونا نزدیک میشه.

اروینگ:شما قبلا نمردین؟دارین منو بد میکنین! فکر میکنین کی این همه کارو رو زمین کرده؟خودتون میدونید که تحقیق اینجوری فایده نداره.هنوزم همه به من نظر بد دارن(سرنگو تو دستش میگیره)اما دیگه نه!
شوا:اون کارو نکن!
در حالی که اروینگ سرنگ رو به گردنش میزنه کریس و شوا سلاح هاشونو به سمتش نشونه میرن.تعدادی شاخک از کمر اروینگ بیرون میزنه.
من خیلی دورتر از چیزی هستم که شما آرزو دارین بشید!
اروینگ چند تا از شاخک هارو به سمت کریس و شوا میفرسته ولی اونا به موقع جاخالی میدن و بهش شلیک میکنن.اروینگ به داخل دریا میپره.کریس و شوا به داخل دریا نگاه میکنن اما چیزی نمیبینن تا وقتی که اروینگ KRAKEN ظاهر میشه.دهن این موجود بزرگ باز میشه و اروینگ رو نمایان میکنه.

کریس:لعنتی!
اروینگ:من فقط یه تغییر بزرگ پیدا کردم!
با پریدن IRVING/KRKEN به درون دریا مبارزه شروع میشه.

جاش:کریس...اون دیگه چیه؟
کریس:فقط از اینجا برو جاش خیلی خطرناکه!
شوا:ما همه تلاشمونو میکنیم تا جلوشو بگیریم.
جاش:دریافت شد........فقط مراقب باشید که خودتونو به کشتن ندید!

شوا:چیزی که تحول به این بزرگی پیدا کرده باید یه نقطه ضعفی داشته باشه!
کریس و شوا از نارنجک انداز و اسلحه های رگباری استفاده میکنن تا شاخک های اروینگو از بین ببرن و همچنین چند تا از اونارو هم جاخالی میدن.

بعد از اون اروینگ از با استفاده از شاخک ها از قسمت عقب کشتی میگیره و خودش هم از دهن KRAKEN ظاهر میشه.کریس کنترل یکی از رگبار هارو به دست میگیره و به سمت اروینگ تیرندازی میکنه.


CUTSCENE #30:مدرک جدید


هیولا آسیب زیادی دیده و به درون دریا سقوط میکنه.اروینگ به هوا پرت میشه و روی کشتی میوفته.کریس و شوا اسلحه هاشونو به سمت اروینگ نشونه میگیرن.



کریس:بهم بگو نقشت چیه؟
اروینگ:اکزلای لعنتی! فکر کنم که ارزش چیزای خوبو نداشتم!
شوا:اکزلا؟
کریس کنار اروینگ زانو میزنه و عکس JILL رو توی PDA خودش به اروینگ نشون میده. 
کریس:کارخونه شما کجاست؟جواب بده!....پروژه اوروبوروس چی هستش؟
اروینگ:BSAA......شما دوتا الان مورد توجه همه هستین مگه نه؟تعادل جهان داره تغییر میکنه و شما کاملا ازش بی خبر هستین.
شوا:چی داره تغییر میکنه؟راجب چی حرف میزنی؟نکنه همون پروژه اروبوروس هستش؟
اروینگ:الان خیلی دیر شده.هیچ کس نمیتونه جلوشو بگیره.....اروبوروس همه چیزو تغییر میده.
شوا:کریس!
اروینگ:کریس......پس تو کریس هستی(میخنده)
کریس:به چی میخندی؟راجب من چی میدونی؟
اروینگ:جواب همه سوالتتو میتونی اونجا توی اون غار پیدا کنی.اگه بتونی بیشتر زنده بمونی(دوباره میخنده).....مردن خیلی هم بد نیست ولی هیچ چیزو عوض نمیکنه.تو فقط یه احمق هستی!
کریس:ما داریم وقتمونو اینجا تلف میکنیم!

کریس اسلحشو برمیداره و به سمت اروینگ میگیره تا کارشو تموم کنه اما شوا اون کنار میکشه.
شوا:کریس.....
اروینگ میمیره.
کریس:احمق عوضی!
شوا:حالا چی کار کنیم؟
اونا به دیگه نگاه میکنن.
کریس:به راهمون ادامه میدیم!




CUTSCENE #31 - اسکله

کریس، شوا و جاش سوار بر قایق موتوریشون وارد غار میشن.



کریس: پس اینجا جاییه که اون داشت دربارش حرف می زد.
شوا: (بلند میشه و اشاره میکنه) اون قایقیه که اون زن واسه فرار ازش استفاده کرد!

جلوتر یه اسکله هست، و یه قایق به اسکله بسته شده. کریس و شوا تو اسکله از قایق پیاده میشن.



جاش: پس شما دو تا واقعا می خواید از این راه برید؟
کریس: آره.
شوا: این فقط به خاطر جیل نیست، بلکه به خاطر پروژه ی اوروبوروس هم هست.
جاش: گمون کنم واسه متوقف کردن شما کاری نمی تونم کنم. من با مرکز تماس میگیرم و سعی میکنم دستور لغو عقب نشینی رو بگیرم. همچنین تلاش میکنم که براتون پشتیبانی فراهم کنم. سعی کنید خودتون رو به کشتن ندید.

جاش دور میشه، یه سلام نظامیه موفق باشید، به اونا میده.



{گیم پلی}

شوا: اون اسمی که ایروینگ گفت، اکسلا...
کریس: قبلا شنیدیش؟
شوا: اون اسمه مدیر شعبه ی ترایسل تو آفریقاست.
کریس: فکر میکنی اون می تونه به ایروینگ ارتباط داشته باشه؟
شوا: ممکنه، اما هیچ مدرکی ندارم.
کریس: ترایسل... اگه یه ارتباطی وجود داشته باشه، چه معنایی واسه آفریقا داره؟
شوا: مطمئن نیستم، اما اگه به راهمون ادامه بدیم، می فهمیم.
کریس: درسته. بزن بریم.

اونا از بین چند ساختمون حرکت میکنن و وارد غار میشن. غار به تاریکیه معادن نیست؛ نور خورشید از طریق چندین سوراخ در سقف جاریه.

{CUTSCENE}

ناگهان، چند عنکبوت به بزرگیه یه سگ، از زیر زمین بیرون میان. این ها Bui Kichwa هستن، عنکبوت های آلوده شده به انگل پلاگا.



{گیم پلی}

اونا به صورت فردی کاملا ضعیف هستند، به همین دلیل به صورت گروه های 5 تایی یا بیشتر میان. کریس و شوا حرکت میکنن، و تو راه این عنکبوت های حفار رو از بین میبرن. بالاخره اونا تا یه در سنگی پیشروی میکنن که شبیه به سازه های تمدن باستانی است.

{CUTSCENE}

یه مجتمع عظیم از خرابه های باستانی وجود داره.



{گیم پلی}

شوا: هرگز نمی دونستم که تو اینجا، همچین جایی وجود داشته باشه.
کریس: به نظر میرسه که اینجا اخیرا یه فعالیت هایی شده.
شوا: امیدوارم ایروینگ، وقتی که گفت ما اینجا جواب هامون رو پیدا میکنیم، حقیقت رو گفته باشه.

اونا راهشون رو تا پایین خرابه ها و نزدیکیه یه پل سنگی ادامه میدن.



CUTSCENE #32 - سقوط پل

شوا شروع به عبور از پل می کنه، اما بی خبر از این که چند ماجینی دارن تماشاش میکنن.



وقتی که اون تقریبا تا نیمه ی راه میرسه، ماجینی ها یه ستون رو هل میدن. شوا موفق میشه که به سمت دیگه ی پل جاخالی بده، اما پل شکسته است.

   

{گیم پلی}

شوا (از طریق بیسیم) : کریس! حالت خوبه؟

کریس میپره پایین، وسط چندین ماجینی.

شوا: هواتو دارم!

کریس با ماجینی ها مبارزه میکنه و شوا از بالا شلیک های پوششی رو براش فراهم میکنه. اونا بالاخره موفق میشن که همه ی ماجینی ها رو از بین ببرن، و کریس دوباره به شوا ملحق میشه. یه تابوت وجود داره که با هم هلش میدن و بازش میکنن، اما اون خالیه و یه دریچه رو فعال میکنه که از طریق اون کریس و شوا سقوط میکنن پایین. واسه بدتر شدن اوضاع اینجا ماجینی ها و Bui Kichwa ها هستن.

{CUTSCENE}

یه در باز میشه.

{گیم پلی}

یه ماجینی بزرگ که دو تا مشعل دستشه، به مبارزه ملحق میشه، اما به همراه بقیه ی ماجینی ها کشته میشه. بیرون در یه جای بزرگه. شاید به عنوان حیاط این تمدن باستانی مورد استفاده قرار میگرفته. اونا ماجینی های اینجا رو هم از بین میبرن، سپس تا وسط این محل پیشروی میکنن، جایی که یه اهرم بزرگ هست که فقط دو نفری میتونن بچرخوننش.

{CUTSCENE}

در جلو باز میشه.

{گیم پلی}

ناگهان چندین توپ چوبی ِتیغ تیغی روی یه مشعل میغلتن و شعله ور میشن.

شوا: اونا دیگه چه کوفتی هستن؟ بهتره یه جای خواب وسیع بهشون بدیم!

در به تدریج داره بسته میشه.

شوا: عجله کن! داره بسته میشه!

کریس از بین در ِنیمه باز به داخل میپره، پاش رو میذاره روی یه سطح که در رو باز میکنه.



شوا (از طریق بیسیم) : نمی دونستم میتونی خیلی سریع حرکت کنی.

اونا از در وارد میشن.

{CUTSCENE}

از یه راهرو پایین میرن، ناخواسته پاشون رو میذارن روی یه سطحی که باعث میشه ستون های اطرافشون، سقوط کنن.اونا واسه نجات جونشون میدون، از روی چاله ها میپرن.  کریس به کمک شوا، به سختی از پس آخرین چاله هم بر میاد. قبل از این که در جلوشون بسته بشه، میپرن داخل، به سختی این کار رو انجام میدن.



{گیم پلی}

از راهرو میرن پایین، اونا به یه بن بست و دو تا زنجیر، میرسن .

{CUTSCENE}

کریس و شوا زنجیر ها رو میکشن، و دیوار جلوشون میره پایین و یه راه پله ی بزرگ آشکار میشه. میرن پایین، خرابه های جلوشون شبیه به یه نوع دخمه ی پر پیچ و خمه. آوار در همه طرف پراکنده ان. درون یه کیف یه نارنجک انداز پیدا میشه. جلوتر، یه مجسمه ی فیروزه ای رنگ هست (تقریبا یادآور مجسمه ی بوداست) با دو زنجیر که از دستاش آویزون شده. متاسفانه، راه دسترسی به دست دیگرش به وسیله ی یه صخره ی بزرگ بسته شده.

شوا: برو اون یکی رو بگیر!

کریس راه طولانی ای رو تا اون طرف طی میکنه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا زنجیر ها رو هم زمان میکشن. مجسمه به آرومی به سمت دیوار عقب نشینی میکنه و یه راه پله رو تو بخش دیگه ی خرابه ها به وجود میاره.

{گیم پلی}

کریس و شوا تا راه پله پیشروی میکنن و به یه مجسمه ی دیگه ای می رسن که دو تا زنجیر تو دستشه.

{CUTSCENE}

همین که اونا زنجیرها رو میکشن، وضعیت راه پله ها تغییر پیدا میکنه.

{گیم پلی}

کریس و شوا به جلو حرکت میکنن.

{CUTSCENE}

از دور، یه تعداد ماجینی دارن میان تا بهشون حمله کنن.

{گیم پلی}

اون دو تا ماجینی ها رو تو راهشون از بین میبرن و تا یه مجسمه ی طلایی رنگ پیشروی میکنن که دو تا زنجیر تو دستشه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا زنجیر ها رو میکشن، دوباره وضعیت راه پله ها رو تغییر میدن.

{گیم پلی}

اونا تا یه مجسمه ی بنفش پیشروی میکنن، اما این یکی فقط یه زنجیر تو دستشه.

شوا: فقط یه زنجیر هست. اون یکی باید یه جای دیگه باشه.

اون یکی زنجیر در طبقه ی پایینه، اما همین که بهش نزدیک میشن، یه گروه ماجینی و Bui Kichwa بهشون حمله میکنن. اونا موفق میشن که از بین ببرنشون، و کریس برمیگرده طبقه ی دوم تا زنجیر رو از اونجا بکشه.

{CUTSCENE}

کریس و شوا زنجیر ها رو میکشن، و دوباره وضعیت راه پله ها تغییر میکنه.

{گیم پلی}

اون دو تا تا یه مجسمه ی قرمز رنگ پیشروی میکنن.



{CUTSCENE}

زنجیر ها رو میکشن، و این بار یه راه پله ی بزرگ بالا میاد.

{گیم پلی}

کریس و شوا به سمت اونجا حرکت میکنن.

{CUTSCENE}

ناگهان، اونا یه صدای جیغ میشنون و بالا رو نگاه میکنن. یه POPOKARIMU دیگه بالا سرشون داره بال میزنه.



{گیم پلی}

یه بار دیگه، کریس و شوا از مواد منفجره برای گیج کردن POPOKARIMU استفاده میکنن و قسمت زیرین و ضعیفش رو در معرض گلوله قرار میدن. سرانجام میکشنش. سپس، از پله ها به طرف محل عبادت بالا میرن.
CUTSCENE #33 - بازگشت وسکر

در همین زمان، در جایی دیگر...

اکسلا گیونه: آماده سازی تقریبا تمومه. بعدش می تونیم بریم.
وسکر: خوبه.

اکسلا یه سرنگ دستشه، اونو به وسکر تزریق میکنه.



اکسلا: میدونی، شگفت زده شدم که لاس پلاگاس یک چنین موفقیتی داشت. اولش که رسیدی، من تردید داشتم. و حالا اوروبوروس کامل شده.
وسکر: پستت تو ترایسل محفوظه.
اکسلا: اوه...من چشمام رو به چیزهای خیلی بزرگتری دوختم. تو به یه همکار نیاز خواهی داشت، درسته؟ یه فرد شایسته که تو دنیای جدیدت بهت ملحق بشه. گمون کنم ارزشم رو ثابت کرده ام، مگه نه؟

اون شروع به در آغوش گرفتن وسکر می کنه. وسکر با ملایمت صورتش رو با دست های دستکش دارش، میگیره، بعد مغرورانه اون رو هل میده اونور.

 

وسکر: شاید این کارو کرده ای.
برد لیدی: BSAA اینجاست.



اکسلا: به نظر میرسه دوست قدیمیت، کریس ردفیلد، اومده ببینتت. باید نگران باشم؟
وسکر: برنامه تو مراحل نهاییشه، من تاخیر رو تحمل نخواهم کرد.

اکسلا میره به سمت مبل، کیف پر از سرنگش رو میبنده، و به همراه برد لیدی خارج میشه.

 

در همین حال، وسکر کارخونش رو بازدید میکنه، و یه فلشبک تو عمارت اسپنسر با  OZWELL E. SPENCER ِدر حال مرگ، که از اون ما مقدار کم و جزئی ای از مکالمشون رو می فهمیم.



ازول ای.اسپنسر: ...یه نژاد مافوق بشری جدید... ساختن یه دنیای جدید ... ویروس مادر... تو! من میتونم یه خدا بشم.



یه رعد و برق، بعد وسکر داره مستقیما تو گوش اسپنسر حرف میزنه.



وسکر: اون حق الان مال منه.

جسد اسپنسر میفته رو زمین، مرده.



وسکر: گمون کنم باید ازت تشکر کنم، اسپنسر.


{گیم پلی}

کریس و شوا در خرابه های یه معبد باستانی هستن. اونا به جلو حرکت میکنن.

{CUTSCENE}

چندین ماجینی کنار یه ساختمون بزرگی که یه آینه داخلشه، ایستادن. ناگهان خورشید میتابه به آینه، و آینه مثل یه ذره بین متمرکزش میکنه، یه اشعه ی گرما رو از بین خرابه ها می فرسته.



{گیم پلی}

شوا: چشمگیره... به نظر می رسه اونا دارن نور خورشید رو متمرکز میکنن و به یه پرتوی لیزر مانند تبدیل میکنن.

اون واقعا شبیه به یه لیزره. خوشبختانه تعداد زیادی سوله برای پنهان شدن و دور ماندن از پرتو وجود داره. کریس و شوا از راه سوزان حرکت میکنن و با چندین ماجینی درگیر میشن. بالای پله ها یه مشعل بزرگ هست، که از اون، نشان "زمین" رو به دست میارن. اونا دوباره از یه راه سوزان دیگه عبور میکنن و نشان "زمین" رو داخل یه دری قرار میدن که سه حفره روشه. مسیرغربی شکسته است، بنابراین کریس واسه شوا قلاب میگیره، بعد شلیک های پوششی ای در مقابل ماجینی ها براش فراهم میکنه و شوا نشان "آسمان" رو بدست میاره. اون موفق میشه که دوباره به کریس ملحق بشه، و اونا از راه های سوزان بیشتری عبور میکنن تا نشان "آسمان" رو داخل در قرار بدن و نشان "دریا" رو به دست بیارن.

{CUTSCENE}

کریس نشان "دریا" رو قرار میده، در باز میشه.

{گیم پلی}

کریس و شوا به یه در بزرگ می رسن که به محل بعدی میره.

{CUTSCENE}

اون دوتا الان در یه مکانی هستن که به یه مقبره ی مصر باستان شباهت داره.



{گیم پلی}

در اون نزدیکی مارها و رطیل های خزنده ای وجود داره. اونا تا یه دری که یه کریستال بزرگ سبزرنگ روشه، پیشروی میکنن.

{CUTSCENE}

در باز میشه، اتاقی از آینه هایی که پرتوی خورشید رو منعکس کردن، دیده میشه.



{گیم پلی}

کریس و شوا وارد میشن.

{CUTSCENE}

در بسته میشه.

{گیم پلی}

شوا: فهمیدم... یه ترفند واسه خارج شدن از اینجا هست. با دقت قدم بردار. اون پرتوها به طور خطرناکی متمرکز شدن.

اون دوتا دست به کار میشن، آینه ها رو تنظیم میکنن به طوری که پرتو روی یه ظرف دایره شکل قابل اشتعال در گوشه ی اتاق بتابه. به نظر میرسه، سطحی که ظرف روش قرار داره یه نوع آسانسوره.

شوا: به نظر میرسه کار کرد. تمومش کردیم؟

{CUTSCENE}

کریس و شوا با آسانسور میرن پایین، به یه اتاق دیگه ای از آینه ها.

{گیم پلی}

شوا: اون ستون وسط مسیره، اما فکر کنم می تونیم از سر راه برش داریم.

کریس ستونی رو که تو مسیر قرار داره رو با لگد از بین میبره. اونا آینه ها رو تنظیم میکنن تا آسانسور بعدی رو فعال کنن.

شوا: یکی دیگه هم تموم شد. گام بعدی.

{CUTSCENE}

کریس و شوا با آسانسور میرن پایین، به یه تالار آینه ی دیگه.

{گیم پلی}

اونا دوباره آینه ها رو تنظیم میکنن، اما این بار چندین در باز میشن. تو یکی از اتاق ها یه دسته Bui Kichwa هست، همچنین جسد یه نفر که یه تله رو فعال کرده، بنابراین اونا دوباره آینه ها رو تنظیم میکنن.

شوا: بسیار خوب! انجامش دادیم!

{CUTSCENE}

اونا با آسانسور میرن پایین.

{گیم پلی}

کریس و شوا الان تو یه غار زیرزمینی هستن. جلوتر یه اتاق بزرگ هست.



CUTSCENE #34 - باغ زیرزمینی

کریس و شوا وارد اتاق میشن و یه باغ پر از گل میبینن.یه نوع هرم در وسط هست، با گل هایی که سرتاسر اون رشد کردن.



کریس: اینجا دیگه چیه؟

اونا از پله ها بالا میرن. گل هایی که در تمام اطراف رشد کردن، قرمز هستن.

 

شوا: اینا چجوری زیرزمین زنده موندن؟
کریس: اینا گل های معمولی نیستن...

اونا به گل های اطراف نگاه میکنن. به نظر می رسه کریس یه چیزی دیده.

کریس: صبر کن!

اون میدوه پایین و یه جسم سنگیه بزرگ رو پاک میکنه. از بین گرد و خاک یه لوگوی کم رنگ آمبرلا دیده میشه.



کریس: آمبرلا؟
شوا: چی؟آمبرلا داشته اینجا چی کار میکرده؟
کریس: نمیدونم. اما به نظر نمیرسه که اخیرا کسی این اطراف بوده باشه.
شوا: می تونی مطمئن باشی که اونا می خواستن این مکان رو مخفی نگه دارن.
کریس: روی بعضی از این تجهیزات لوگوی ترایسل هست.



شوا: اونا داشتن با هم کار میکردن؟





CUTSCENE #35:تاسیسات آزمایشی
کریس و شوا وارد یه سالن خیلی بزرگ که تو پایینه وارد میشن.


کریس:چی؟؟!!
درست وسط این اتاق بزرگ یه سکوی دایره ای شکل هستش.روی دیوارها محفظه های آهنی زیادی هست که محتویات داخل اونا معلوم نیست.
شوا:اینا توی عکس ها هم بودن!
کریس:وایستا,اون به این معنیه که جیل احتمالا اینجاست.
آژیرهای اضطراری یه دفعه خاموش میشن.یکی از محفظه های آهنی از دیوار جدا میشه و باز میشه و یه آدم شل و ول رو نشون میشه.جسد توی پرتگاه پایین میوفته.


شوا:اونا چی کار کردن؟
شوا که شوکه شده به اطراف نگاه میکنه و کریس یه کامپیوترو روی اون سکوی دایره ای شکل پیدا میکنه.اون به سرعت روی کامپیوتر تایپ میکنه . پرونده جیل رو روی صفحه پیدا میکنه.
کریس:جیل!
پرونده جیل روی صفحه کامپیوتره.ناگهان پیغام "دسترسی به طبقه" روی صفحه میاد و سکویی که اونا روش ایستادن مثل یه آسانسور شروع به پایین رفتن میکنه.

CUTSCENE #36:حمله U-8

کریس(به محفظه ها نگاه میکنه):اینا خیلی زیادن....مثل اینکه اینا دارن آدما رو از سرتاسر جهان میدزدن تا روشون آزمایش انجام بدن.
ناگهان سکو یه حرکت کوچیک میکنه و دوباره می ایسته و صفحه کامپیوتر قرمز میشه.
شوا:چرا؟
کریس:اوه....دلیلش اینه!

یه خرچنگ B.O.W غول پیکر غرشی میکنه.اون تلاش میکنه تا با چنگک هاش کریس و شوا رو از وسط نصف کنه ولی اونا موفق میشن تا جاخالی بدن.

همونطور که اونا به U-8 صدمه میزنن اون گیج میشه و دهنش هم باز میشه.

کریس:اینو بخور!
اونا چندتا نارنجک تو دهن U-8 میندازن که پوسته سر اونو آسیب میزنه.

شوا:کار میکنه! پوسته سرش داره آسیب میبینه!
بعد از اینکه دوباره به U-8 صدمه زدن اون بازم گیج میشه.
کریس:این یکی هم بگیر!
اونا نارنجکای بیشتری میندازن که اینبار کاملا پوسته سرو از بین میبره و نقطه ضعف صورتی رنگی رو نمایان میکنه.
شوا:پوسته از بین رفت!اون نقطه صعف رو هدف بگیر!

CUTSCENE #37:مدفوع U-8

بعد از نابود کردن اون نقطه ضعف,U-8 بالاخره از پا درمیاد و توی پرتگاه پایین میوفته.کریس و شوا از لبه پرتگاه نگاه میکنن که یه دفعه سکو دوباره شروع به حرکت میکنه.وقتی سکو توقف میکنه یه محفظه آهنی از از دیوار جدا میشه و درست جلو اونا می ایسته و باز میشه که چیزی توش نیست.
کریس:لعنتی!جیل کجاست؟
چراغ چشمک زن کامپیوتر ناگهان روشن میشه و شروع به نشون دادن یه ارتباط زنده از یه زن یعنی اکزلا میکنه.
اکزلا:آقای ردفیلد,چه خوب که باهاتون آشنا شدم.
کریس:تو دیگه کی هستی؟
شوا:اکزلا گیونه.اون واسه ترایسل کار میکنه.
اکزلا:خوبه,تکالیفت رو انجام دادی.
شوا:یه افسر توی کنسرسیوم جهانی داروسازی,چرا؟
اکزلا:خوب بهتره که خودمو براتون توضیح بدم.مگه شما دستور ندارین تا عقب نشینی کنین؟
شوا:پس اون تو بودی!
اکزلا ریشخند میزنه.
کریس:جیل کجاست؟!
اکزلا:اگه میدونستم فکر میکردید که بهتون میگفتم؟
کریس:ساکت شو! بهم بگو جیل کجاست.
اکزلا:به محض اینکه شما مامورین کوچیک تونو اینجا تموم کردین بهتره که از اینجا برید.اینجا چیزی نیست که شما زندگیتونو به خاطرش به خطر بندازید.
صفحه کامپیوتر بسته میشه و دوباره پرونده جیل رو نشون میده.

شوا:اون داره دروغ میگه! اون یه چیزایی میدونه!
کریس:وقتشه که جواب هامونو پیدا کنیم.


------CHAPTER 5-2 -----:تاسیسات آزمایشگاهی

شوا:این جا همون جاییه که اکزلا راجبش میگفت.
کریس:اکزلا مارو تحت نظر داره.من میتونم تضمین کنم که اکزلا اون B.O.W رو فرستاد تا مارو بکشه.
شوا:وقتی پیداش کردیم میتونی راجب اون و راجب جیل ازش بپرسی.
کریس:خیلی خوب,پس زود باش پیداش کنیم!
کریس و شوا سالن بزرگو ترک میکنن و دری رو باز میکنن.ماجینی های مسلح در پایین هستن که از حضور کریس و شوا آگاه نیستن.

بعد از کشتن اونا چندین ماجینی باتون برقی هم از بین میرن.راه روبه رویی اونا با دو نوع دشمن بسته شده که کریس و شوا به آرومی حرکت میکنن و یه جا پناه میگیزن و اونا رو میکشن.
کریس و شوا دو دکمه رو به طور هم زمان فشار میدن تا یه درو باز کنن.


راهروهای روبهرو پر از ماجینیه اما خوشبختانه اکثر اونا کنار بشکه های انفجاری وایسادن.


CUTSCENE #38:ارتباط مانیتوری

کریس و شوا توسط یه آسانسور بالا میرن.ناگهان کریس یه موج رادیویی رو میشنوه.اون صدا شبیه اکزلاست.
اکزلاSadاز طریق رادیو):اروبوروس.....داره کامل میشه.....نگران نباش.اون چیز رزرو شده تقریبا آمادست.
شوا:من اون صدارو میشناسم!
کریس:اون اکزلاست.
اکزلا:اون داره.....آلبرت.....دنبالش میگرده.
کریس:آلبرت؟!
شوا:چی؟!
اکزلا:و آلبرت در چه حالی هستی؟
ارتباط قطع میشه.
کریس:لعنتی! وسکر!........من فکر کردم که مرده.

هردو از آسانسور بیرون میان.روی دیوار رو به رو خون و جای خط و خش هست که فقط یه معنی داره....لیکرها.اونا دارن همه جا می خزن.

اونا به آرومی از اونجا رد میشن تا سروصدایی نکنن.اونا بالاخره به یه در میرس که به طرف منطقه دیگه میره.
چندین ماجینی اره ب قی میان تا دردسر درست کنن.دری که به منطقه بعد میره در دسترس نیست و اونا نمیتونن رد بشن.
شوا:مثل اینکه مجبوریم از این راه بریم!
کریس و شوا روی یه حمل کننده متحرک میپرن و در خلاف جهت اون میرن.بالاخره به طرف دیگه میرن.جلوی اونا یه در فلزیه که هردو با لگد زدن اونو باز میکنن.اون به یه حمل کننده دیگه که پر از سیلندرهای انفجاری و ماجینی هست میرسن.اونا به طرف دیگه میرن و اهرم رو میکشن و اونو متوقف میکنن.بعد از عبور از اونجا داخل یه کیف اسلحه P556 وجود داره به همراه یه پرونده که راجب یه B.O.W جدید توضیح داده.

اونا به پایین راهرو ها میرن.
کریس:موشک ها؟!
شوا:تو فکر میکنی اینا رو واسه چی احتیاج دارن؟
کریس:شاید اونا میخوان تا یه جنگ رو شروع کنن.
جلو یه ژنراتور با دو اهرم وجود داره که کریس و شوا اونو میکشن.
همونطور که اونا به طرف راهرو برمیگردن اونا یه چیزی شبیه پیله کرم ابریشم میبینن که از سقف آویزون شده.اونا سرانجام با یه B.O.W که اسمش Reaper هستش مواجه میشن.

شوا:اون دیگه چجور موجودیه؟!
اونا به طرفش شلیک میکنن و بهش آسیب میزنن و نقطه ضعفای اون که حباب های سفده معلوم میشه.اونا موفق میشن که اونو شکست بدن و به حرکتشون به سمت پایین ادامه میدن.به سمت کنترل پنل میرن و اهرمو میکشن و به سمت حمل کننده متحرک میرن.اما این حمل کننده جسدهایی به بیرون منتقل میکنه.
شوا:اونا باید افراد بیرون انداخته شده از مرکز تحقیقات باشن.
اگرچه اونا عروس مرده نام دارن اما مرده نیستن.,وقتی کریس به جسد ها نزدیک میشه اونا میپرن و تلاش میکنن تا کریسو بگیرن.اونا موفق میشن تا به قسمت بعدی برن.در بالا یه اهرم هستش که حمل کننده رو نگه میداره.یه در اون جلو با دو دکمه هست که اون وارد اون میشن.

CUTSCENE #39:اروبوروس

کریس و شوا وارد یه در میشن و اسلحه هاشونو آماده میکنن.یه آزمایشگاهه که متروک به نظر میرسه.در پشت سری اونا بسته میشه و به سمت جلو پیش میرن
کریس:شوا!
کریس به مردی که روی صندلی نشسته اشاره میکنه.اون ه نظر خواب یا بیهوش میاد.

اکزلاSadاز راه بلند گو):خوب,خوشحالم که موفق شدید.
کریس و شوا به اطراف نگاه میکنن تا منبع صدا رو پیدا کنن.
اکزلا:شما دو تا این بالا.
اونا اکزلا رو پیدا میکنن.اون پشت یه پنجره شیشه ای در کنار BIRD LADY ایستاده.
کریس:اکزلا...جیل کجاست؟
اکزلا:جیل,جیل,جیل...تو مثل یه کاست خراب میمونی میدونستی؟درست مثل یه احمق همونطور که اون گفت.شما خیلی وقته که تلاش کردین تا اوروبوروس رو از پیدا کنید.خوب اینجاست.....لذت ببرید!
اون مرد بلند میشه و پوستش مثل یه موج شروع به تکون خوردن میکنه.سپس چندین شاخک سیاه از بدنش بیرون میزنه.
شوا:پس اروبوروس یه B.O.W جدیده و تو میخوای اونو به تروریست ها بفروشی.
اکزلا:درست حدس زدی اما نه.چون اروبوروس شباهت زیادی به ویروس مادر دارهمن نمیخوام اونو به تروریست ها بفروشم.
کریس:پس چرا میخوای ازش استفاده کنی؟
مرد اروبوروسی از درد به خودش میپیچه و دوباره شاخک ها به بدنش فرو میرن.
اکزلا:تکامل.اون سنگ فیلسوفه.فقط اونایی از DNA انتخاب میشن که بتونن به مرحله بعد برن.تصور من و ترکیبات اون حلال یه واقعیت رو به وجود آورده.
مرد دوباره به حالت اول برمیگرده و سریعا به سمت کریس و شوا نزدیک میشه.
شوا:تکامل؟راجب چی حرف میزنی؟
اکزلا:اوه....به زودی میفهمی در واقع همه میفهمن.
اون مرد می ایسته و دوباره از درد به خودش میپیچه.
اکزلا:هممم.....خیلی بد شد...مثل اینکه اون ارزششو نداشت.فقط انتخاب شده ها استحقاق دنیای جدید رو دارن.
اکزلا و BIRD LADY میرن.
کریس:اکزلا وایسا!
ناگهان شاخک های زیادی از مرد بیرون میزنه و اونو تبدیل به MKNO میکنه که شباهت زیادی به نوع اول داره.

صدای اضطراری:هشدار....یه تهدید زیستی شناسایی شده....تمام پرسنل باید مواد آلوده رو بسوزونن.
کریس:این شبیه همون غولیه که گروه آلفا تیم رو از بین برد.
شوا:آره اما این یکی وحشی تر به نظر میاد.

تعدادی سیلند انفجاری وجود داره که کریس وشوا به اونا شلیک میکنن تا به MKNO آسیب بزنن که تنها نقطه ضعف اون آتیشه.MKNO دستشو میندازه تا کریس و شوا رو دنبال کنه.
شوا:مراقب دستاش باش!
کریس و شوا جاخالی میدن
چراغ پنل سبز میشه.
صدای اضطراری:اسلحه آنش انداز پر است.میتونید وقتی آمادس ازش استفاده کنید.
هردو به MKNO اتیش میزنن تا نقطه ضعف اون یعنی حباب بزرگ نارنجی رو معلوم کنن.

شوا:اون نقطه ضعفشه!
اونا نقطه ضعفو از بین میبرن اما MKNO توسط شاخک ها یه نقطه دیگه به وجود میاره.کریس اسلحه آتش اندازو برمیداره.
شوا:به عهده توئه!اون حروم زاده رو بسوزون!
کریس به تمام بدن MKNO آتیش میزنه و اونو مجبور میکنمه که از درد به خودش بپبچه .اما اون دوباره دستشو پرت میکنه تا کریسو بزن اما حمله جاخالی داده میشه.
شوا:از شر دستاش نمیتونم خلاص بشم!

صدای اضطراری:هیچ سوختی باقی نمونده.لطفا دوباره اونو پر کنید.
کریس دوباره اسلحه آتش اندازو به جای خودش قرار میده تا شارژبشه و MKNO هم اونارو دنبال میکنه و کریس وشوا از نارنجک آتیشی و سیلندرهای انفجاری استفاده میکنن تا بهش آسیب بزنن.
دستگاه شارژسبز میشه.
صدای اضطراری:اسلحه آتش انداز پره.میتونید ازش استفاده کنید.
این دفعه شوا اونو برمیداره.
شوا:تو جهنم بسوز ای حروم زاده!
حباب نارنجی غول دوباره معلوم میشه.
شوا:ایناهاش!این نقطه ضعفه!
اونا دوباره به MKNO حمله میکنن و بهش آسیب میزنن و سرانجام MKNO از بین میره و روی زمین میوفته مثل یه دود سیاه از بین میره.




----CHAPTER 5-3----:مرکز تحقیقات اروبوروس
دری باز میشه.
شوا:اون مزخرفات راجب تکامل و با ارزش بودن یعنی چی؟منظور اکزلا چیه؟
کریس:یه چیزی راجب سنگ فیلسوف و انتخاب DNA.مهم نیست که اون چی میگه,اون فقط یه تروریسته همین.ما نمیتونیم ریسک کنیم تا اروبوروس از اینجا خارج بشه و مردم رو آلوده کنه.
شوا:پس بریم مراقب اوضاع باشیم!
اونا به سمت اتاق کنترلی که اکزلا قبلا اونجا بود میرن اما کسی نیست.اونا به سمت راهروها برمیگردن که چندین ماجینی اونجا منتظر اونا هستن.

برای بدتر شدن اوضاع یه Reaper از پیله خودش بیرون میاد و به سمت اونا میاد.اونا Reaper و ماجینی های باقی مونده رو از بین میبرن.وقتی اونا میخوان به سمت دری که ژنراتور داره برن یه Reaper دیگه میاد.بعد از از بین بردن اون اونا اهرم ژنراتور رو میکشن.با این کار چراغ کنترل پنل سبز میشه.در داخل یه کیف اسلحه H&K PSG-1 وجو داره.

اونا به طرف پنل میرن که یه سکو رو حرکت میده.چندین ماجینی میان تا دردسر درست کنن.
سکو به سمت اونا میاد اما یکی باید عقب وایسته تا اهرم رو بکشه تا کار بکنه.اول کریس سوار میشه.

شوا:بیا.مراقب خودت باش!
کریس به طرف دیگه میره و ماجینی هایی که به استقبالش اومدن رو از بین میبره.بعد از اون کریس اهرم طرف دیگرو میکشه تا اهرمو به سمت شوا بفرسته.
شوا:خیلی خوب.اونو حرکتش بده!
کریس اهرم رو میکشه و سکو به سمت شوا میره.
چندین ماجینی از یه در بیرون میان که مسلح به باتون برقی و اسلحه و بازوکا هستن.
کریس و شوا به پایین راهرو ها میرن و ماجینی هارو میکشن.وقتی اونا به اتاقی که ماجینی ها از اون بیرون اومدن میرن چندین ماجینی سپر دار هستن تا وضعیت پیچیده تر بشه.

بعد از کشتن اونا به سمت همون سالن بزرگی که با U-8 مبارزه کردن میرن.اونا همزمان دو اهرم رو میکشن تا سکو به طرف بالا بره تا با ماجینی های بیشتری مواجه بشن.
یه ماجینی اهرمی رو میکشه و سکو رو متوقف میکنه.
شوا:سکو وایستاد!
کریس:نه,یه چیزی اونو توقف کرده.
کریس به ماجینی که اهرم رو نگه داشته شلیک میکنه و سکو دوباره شروع به حرکت میکنه.
شوا:دوباره داره میره بالا!
ماجینی های بیشتری میان تا جلوی حرکت سکو رو بگیرن.کریس به اونا تیرندازی میکنه.[/i
شوا:زدیمش!
وقتی اونا به بالای بالا میرسن ماجینی های مسلح راهو بستن.اونا به سرعت از بین میرن.اونا وارد یه در فلزی میشن و حالا توی مجموعه دیگه ای از خرابه ها هستن.
شوا:خرابه های بیشتری اینجاست.تو فکر میکنی که اکزلا اینجا باشه؟
کریس:اگه میخوایم متوجه بشیم باید اون پل رو پایین بیاریم.
یه اهرم جلوی اوناست ولی کشیدن اون فایده ای نداره.برق اون خاموشه.خوشبختانه ژنراتور نزدیکی اوناست.
همونطور که اونا آهرم ژنراتور رو میکشن چراغ کنترل پنل سبز میشه.

شوا اهرم رو میکشه که یه آسانسورو به پایین میاره.کریس سوار اون آسانسور میشه.چندتا لیکر اینجا هستن تا دردسر درست کنن که دارن روی فنس های فلزی میخزن.کریس از اونجا عبور میکنه و به یه جعبه بزرگ که راه رو مسدود کرده میرسه و اونو هل میده و از لبه به پایین میندازه.

کریس به یه اتاق که اهرم داره میرسه و اونو میکشه و همین طور قفل درو باز میکنه تا شوا وارد در بشه.
پل پایین میاد.
در همین لحظه لیکرها به سمت اونا میان.بعد از یه مبارزه جدی اونا از پل رد میشن و به یه در میرسن.

CUTSCENE #40:دو به دو
کریس و شوا وارد در میشن و اسلحه هاشونو آماده میکنن.
شوا:اکزلا گیونه.همونجا که هستی وایسا !
اکزلاSadبراشون دست میزنه):عالیه!
کریس:لعنتی !جیل کجاست؟
اکزلا:جیل؟شاید بهتون بگم شاید هم نگم.
ناگهان یکی که شنل پوشیده با حرکات آکروباتیک وارد میشه.اون BIRD LADY هستش.اون با حرکات خودش به کریس و شوا لگد میزنه.کریس موفق میشه بهش شلیک کنه که ماسک صورت اونو برمیداره.در همین حال BIRD LADY به تیر های کریس و شوا با حرکات قشنگش جاخالی میده و به عقب برمیگرده و مطمئن میشه که شنلش هنوز تنشه.
کریس:دیگه بازی بسته...ما جواب میخوایم!
وسکر:تو عوض نشدی.
کریس:وسکر!تو زنده هستی!
شوا:این وسکره؟
وسکر:ما آخرین بار همدیگرو توی ساختمان اسپنسر ملاقات کردیم درسته؟ خوب,به نظرت این یه اجتماع بزرگ خانوادگی نیست؟من انتظار داشتم که خوشحال تر باشی وقتی مارو میبینی.
کریس:مارو؟!
وسکر:خیلی آروم اینو تماشا کن.

وسکر شنل BIRD LADY رو عقب میزنه تا جیل ولنتاینو نشون بده.موهای اون الان بوره و رنگ پوستش هم پریده اما بدون شک اون جیله.چشمای آبی جیل وحشی به نظر میاد.کریس تعجب میکنه و اسلحشو پایین میاره.
کریس:جیل!....جیل!منم کریس!
شوا:چی؟تو مطمئنی که خودشه؟
وسکر:یکی یدونس!
جیل یه دفعه شنلشو مندازه تا لباس جنگی آبیش معلوم بشه و اون ناگهان به کریس و شوا حمله میکنه.
وسکر:حالا بیا این کارو یه بار و برای همیشه تموم کنیم.فکر کنم تهداد نفرات هم عادلانه باشه,دو به دو.درسته جیل؟

وسکر:هفت دقیقه.هفت دقیقه تمام وقتیه که متونم برات بذارم تا باهات بازی کنم.


مبارزه شروع میشه.وسکر از سرعت بالای خودش استفاده میکنه و به تیر ها جاخالی میده و جیل از مسلسل ها و حرکات آکروباتیکش.
وسکر:در واقع اجرای ضعیفی بود.

وسکر:آینده تو بستگی به این مبارزه داره!
وسکر یه لگد میزنه و کریسو داخل یه در فلزی پرت میکنه.
کریس:ما هیچ وقت اینجوری پیروز نمیشیم.وقتشه که تاکتیک هارو عوض کنیم.
شوا:بهتره که پنهان بشیم.
اونا همین کارو میکنن و وارد دخمه ای که وسکر براشون باز کرده میشن.اونا در یه تابوت رو با کمک هم باز میکنن که توش اسلحه مگنوم LIGHTING HAWK هست.

وسکر:قایم شدن فایده ای نداره.همیشه نمیتونید قایم بشید.
شوا:من حواسم به جیل هستوتو مراقب وسکر باش!

شوا:تو باید قبل از اینکه اون مارو ببینه بهش حمله کنی.
کریس چندین ضربه رو به وسکر وارد میکنه ولی تیر  اون غیر قابل نفوذه.
وسکر:ای احمق ها!
بالاخره 7 دقیقه تموم میشه.

CUTSCENE #41:دوستای قدیمی,دشمنان جدید
کریس و شوا از اون دخمه پر پیچ و خم بیرون میان.وسکر هم روی بالکن ایستاده.
وسکر:بعد از این همه مدت انتظار بیشتری ازت داشتم کریس,خیلی ناامید کننده بود.
PDA وسکر زنگ میزنه و اون به طرف دیگه میره.
وسکر:بله.
کریس:بریم!
کریس و وسکر از پله ها بالا میرن و اسلحه هاشونو به طرف وسکر نشونه میگیرن.
کریس:وسکر وایسا !
وسکر تلفن شو کنار میذاره و ریشخندی میکنه که جیل از یه گوشه میاد و شوا رو میزنه.سپس کریسو میگیره و به زمین میکوبه و اونو در اختیار خودش درمیاره.


کریس:جیل بیخیال! منم کریس!بسته دیگه!
وسکر:حرکت قشنگی کردی کریس!اما حالا که همکارت اومده من این کارو به عهده شما میذارم.
جیل میچرخه و فشار زیادی رو به کریس وارد میکنه.
کریس:بسته جیل!بلند شو!جیل ولنتاین!
یه دفعه چهره جیل انسانی تر میشه.
جیل:کر.....کریس
کریس:جیل!
وسکر:قابل توجهه!هنوز داره تو مرحله پیشرفته مقاومت میکنه.
اون PDA رو برمیداره و چند تا دکمه رو میزنه که باعث میشه که جیل از درد به خودش بپیچه.
وسکر:خیلی خوب....وقت بازی کردن ندارم کریس.کارایی دارم که باید انجام بدم.با جیل بهت خوش بگذره.
کریس:وایسا...باهاش چی کار کردی؟
وسکر وارد یه آسانسور میشه و در آسانسور رو صورت کریس بسته میشه.جیل هم با لباس جنگی آبیش رو به روی اوناست و یه دستگاه قرمز رنگ رو سینه اونه که ذهن اونو کنترل میکنه.
شوا:اون چیه رو سینه اون؟
کریس:ما باید اونو ازش جدا کنیم.
شوا:اگه بتونیم اون دستگاه رو از سینش جدا کنیم شاید به حالت عادی برگرده.
کریس:این همون کاریه که باید بکنیم!
کریس به سمت جیل میره و از تیرندازی کردن خودداری میکنه.
کریس:جیل!چی کار داری میکنی؟بس کن! جیل!جواب بده!
کریس از درد به خودش میپیچه و کریس اونو میگیره.شوا به دستگاه شلیک میکنه و با پاهش اونو به زمین میکوبونه.

شوا:حالا بزنش زمین!
کریس تلاش میکنه تا اون دستگاه رو از بدن جیل خارج کنه اما ذهن جیل دوباره تحت کنترل قرار میگیره و تلاش میکنه به کریس لگد بزنه.کریس جاخالی میده.


کریس:منم کریس! منو نمیشناسی؟
دوباره کریس و شوا مراحل قبل رو تکرار میکنن و سعی میکنن تا به اون دستگاه شلیک کنن.اما ذهن جیل بازم تحت کنترل قرار میگیره و سعی میکنه کریس رو بزنه.
کریس:بسته دیگه!بیخیال شو جیل!این کارو نکن!نمیبخوام بهت آسیب بزنم!
اونا باز هم چندین و چند بار این کارو تکرار میکنن تا بتونن اون دستگاه رو از سینه جیل در بیارن که کریس بالاخره موق میشه اون دستگاه رو از یسنه جیل خارج کنه.


CUTSCENE #42:خدمتی برای یه دوست
جیل فشار زیادی رو تحمل میکنه و روی زمین میوفته.
کریس:جیل!
کریس کنار جیل میشینه و اونو بغل میکنه.
کریس:جیل حالت خوبه؟
جیل:کریس....واقعا متاسفم.
کریس:اشکال نداره.
جیل:تو شوایی درسته؟
شوا:بله.
جیل:من نمیتونستم حرکاتم رو کنترل کنم.اما خدایا هنوز خوبم.منو ببخشید.
شوا:همه چی مرتبه.
جیل:ممنون.
کریس به جیل کمک میکنه تا بلند بشه.
جیل:گوش کنید...من حالم خوب میشه.شما دو تا باید جلوی اونو بگیرید.
کریس:ما نمیتونیم تو رو همینجا ول کنیم!
جیل:مجبورید!این تنها شانستونه!اگه وسکر موفق بشه اروبوروس تو سرتاسر جهان نفوذ پیدا میکنه و میلیون ها نفر میمیرن!
کریس:خوب آره اما.......
جیل:من خوبم .شما باید جلوشو بگیرید!
کریس به نظر میرسه که بر سر دوراهی مونده.جیل اونو میگیره.
جیل:کریس تو تنها کسی هستی که میتونی.قبل از اینکه دیر بشه.به همکارت اعتماد نداری؟
کریس:باشه.
کریس آماده رفتن میشه.
جیل:مراقبش باش!
شوا سرش رو تکان میده و به سمت آسانسور میره تا به کریس ملحق بشه.در آسانسور بسته میشه.
جیل:شما تنها امید ما برای زنده موندن هستین.

CUTSCENE #43:کشتی نفت کش
کریس و شوا به بیرن میرن.
شوا:کریس.....
کریس:من خوبم.
جاییکه اونا ایستادن میتونن یه کشتی بزرگو ببینن.
شوا:اونجا !
همینطور وسکر و اکزلا هم دارن اطراف اسکله حرکت میکنن تا سوار اون کشتی بشن.
کریس:وقتشه که دیگه همه چیزو تمومش کنیم ! بزن بریم!







CHAPTER 6-1 :عرشه کشتی


شوا :  این کشتی خیلی بزرگه! تو فکر میکنی که اونا دارن از این کشتی برای تقویت و درست کردن اروبوروس استفاده میکنن؟
کریس :  نه.استفاده کردن از این کشتی ممکنه جای اونا رو لو بده.اونا باید یه نقشه دیگه ای داشته باشن.

اونا از عرشه کشتی عبور میکنن و در راهشون هم چندین ماجینی باتون برقی رو از بین میبرن.کریس و شوا Adjule ها و گارد ها رو از بین میبرن و از میان کانتینرهای زیادی نیز رد میشن.با همدیگه اونا اهرم یه جعبه بزرگ رو میکشن و سپس شوا به پایین میپره.
یه ماجینی اهرمی رو میکشه و ناگهان قفسه ای بر روی شوا قرار میگیره و اونو به دام میندازه.

گروهی از ماجینی ها وارد صحنه میشن.شوا که در داخل قفسه است با شلیک کردن کمک میکنه.یکی از ماجینی ها به شکل دیگه پلاگا که Duvalia نام داره تغییر میکنه .کریس پس از کشتن اون Keycard رو از جنازه اون برمیداره.



شوا :  ما باید این کانتینر رو حرکت بدیم.باید یه جرثقیلی یا چیزی این نزدیکی ها باشه.
کریس به Control Panel شلیک میکنه و راهی رو باز میکنه و از همون Keycard برای باز کردن دری استفاده میکنه.او به بالا میره و اهرم رو میکشه.

 

جرثقیلی میاد و کانتینر رو برمیداره و با این کار شوا آزاد میشه.
شوا : ممنون !

شوا :  من بدون تو ادامه نمیدم.زود باش !
کریس به سمت مکانی که شوا حضور داره حرکت میکنه.چندین ماجینی جلوی راه را گرفته اند اما به راحتی از پا درمیان.در اینجا چندتا Control Panel هست که اونا شلیک میکنن و سکوهای قابل حرکتی رو به حرکت درمیارن.Adjule ها هم به دنبال اونا میوفتن اما اونا هم کشته میشن.کریس و شوا بالاخره به در ورودی داخلی کشتی میرسن.
شوا :  این کشتی هم خیلی بزرگه.پیدا کردن وسکر راحت نیستش.
کریس :  اون مشکل ما نیست.به محض اینکه بدونه ما اینجا هستیم مارو پیدا میکنه.
شوا :  و تو از کجا میدونی؟
کریس :  بیا فقط بگیم که ما فقط یه پیشینه ای با هم داریم.اون آدمی نیستش که کینشو نادیده بگیره.
شوا : ممم.....تو حتما یه کاری کردی که اعصابشو خورد کرده !
کریس :  یه چیزی هم اونورتر از "اعصاب خورد کردن" !!
شوا :  خوب.....بهم میگی که چه اتفاقی افتاد؟
کریس :  شاید.....اما بعد از اینکه به همه کارا پایان بدیم.باشه؟
شوا : باشه اما حتما باید بعدش بهم بگی.

اونا به پایین پله ها میرن.در یک کیفی اسلحه شاتگان Jail Breaker قابل پیدا کردنه.




CUTSCENE #44 : دارو
کریس و شوا از راهرویی که پر از گل های مادر هستش عبور میکنن تا با اکزلا روبه رو بشن.او درحال نگاه کردن به یه سامسونته.
کریس :  تکون نخور !
اکزلا در سامسونت رو میبنده.
شوا :  اینجا چه خبره؟
اکزلا : به هیچکدوم از شما مربوط نیست !
کریس : : چیزی که میخوایم بدونیم رو به ما بگو و بعدش تو هیچ آسیبی نمیبینی. وسکر کجاست؟
اکزلا : اگه درست رفتار کنین شاید بهتون بگم !
اکزلا هر دو سامسونت رو برمبداره و فرار میکنه.کریس و شوا شلیک میکنن و یکی از سامسونت ها رو میزنن و باعث میشه تا به زمین بیوفته.اکزلا موفق میشه تا فرار بکنه.
کریس : لعنتی !
شوا : اون قوی ـه، فقط همینقدر میتونم درمورد بهش بگم.
شوا به سامسونت که روی زمین افتاده نگاه میکنه.سرنگ های داخل اون تماما روی زمین ریختن.
شوا :  این چیه؟ (یکی از اونا رو برمیداره)
کریس :  هرچیزی که هستش اکزلا ازش مراقبت میکرد.

اتاق بزرگ روبه روی اونا شبیه یه انبار یا چیزی مثل اونه.وقتی که کریس و شوا وارد اون میشن زنگ خطری به صدا درمیاد و ماجینی ها هم به طرف اونا میرن.کریس و شوا به قسمت پایینی حرکت میکنن.ماجینی های یشتری میان تا دردسر درست کنن.اونا به پایین دریچه میپرن و ماجینی هایی که در آن جا باهاشون برخورد میکنن رو از بین میبرن.کریس و شوا سرانجام به اتاق بعدی میرسن.
در همین حال ماجینی رگباری بیرون میاد و راه رو به روی اونا میبنده.



شوا :  اسلحه اون خیلی بزرگه ! پناه بگیر !
اونا پشت جعبه های فلزی پنهان میشن و وقتی او شلیک کردنش رو تموم کرد کریس و شوا بهش تیرندازی میکنن.این ماجینی خیلی قویه.وسیله ای او چوشیده از پشتش محافظت میکنه.اونا همچنین از سیلندرهای انفجاری که در اطراف رار داره هم استفاده میکنن.بعد از کشتن اون کریس و شوا Keycard A رو از جسد اون برمیدارن.
Keycard B هم در یه جای امنی در بالا قرار داره که بعد از برداشتن اون کریس و شوا از Keycard ها استفاده میکنن و در رو باز میکنن.

چندین ماجینی مجهز به بازوکا منتظر اونا هستن.
شوا : بازوکا !
کریس و شوا ماجینی های بازوکایی این اتاق رو از بین میبرن به همراه دشمنی به نام Bui Kichwa.کریس و شوا وارد یک آسانسور میشن.


CUTSCENE #45 : آرزوهای یک مرد دیوانه
صحنه به سمت وسکر میره که درون یه جایی شبیه اتاق کنترل هستش.
وسکر : کریس...پس تا اینجا پیش اومدین.
او از طریق دوربین های امنیتی در حال مشاهده کریس و شوا که درون آسانسور هستن هستش.
وسکر : خیلی بده که بیشتر از این نمیتونی جلو بری.
او به یه فلش بکی توی ساختمان اسپنسر میره.اسپنسر برروی ویلچری نشسته.


اسپنسر :  گونه جدید قوی از انسان توسط ویروس مادر به وجود آمده.کودکان وسکر دارای با پانسیل بینهایتی واگذار شده بودند.از بین اونا فقط یه نفر زنده موند....تو.
وسکر :  تو داری میگی که من ساخته شدم؟
اسپنسر :  من میخواستم تا خدا بشم (سرفه میکنه) و دنیای جدیدی رو با انسان های پیشرفته به وجود بیارم.اگرچه همش توی راکون سیتی از بین رفت.علاوه بر اون به وجود آوردن تو اهمیت بزرگیه.
اسپنسر به آرومی بر روی پاهاش می استه و وسکر هم شروع به رفتن به سمتش میکنه.
اسپنسر :  حالا شمع من میسوزه.طعنه آمیزه مگه نه؟برای کسی که حق خدا شدن رو داره تا با مرگ خودش رو به رو بشه.
اسپنسر برمیگرده و به چشمهای وسکر نگاه میکنه.
وسکر :  حق خدا بودن......
وسکر با دست خودش به وسکر حمله میکنه و بدنش رو سوراخ میکنه.
وسکر :  (مستقیما تو گوش اسپنسر حرف میزنه)  اون حق حالا مال منه.
وسکر دستشو ول میکنه و اسپنسر روی زمین میوفته و میمیره.



وسکر : حق خدا بودن؟ تو؟ تا آخرین لحظه هم پر افاده ای !
صحنه دوباره به زمان حال برمیگرده.

وسکر : حق..با اروبوروس...من اون حق رو دارم.





----CHAPTER 6-2---- : عرشه اصلی کشتی

کریس و شوا هم اکنون بیرون هستن.رو به روی اونا حجم عظیمی از جنازه ها وجود داره.


CUTSCENE #46 : کابوس جدیدی شروع میشود
کریس و شوا به همون جنازه ها نزدیک میشن.
کریس : اینجا دیگه چه اتفاقی افتاده؟
ناگهان یه نفر که تلو تلو میخوره میاد.اون اکزلاست.او از شدت درد خم میشه.
کریس : اکزلا.....چه خبره؟!
اکزلا : چرا......وقتی من این همه کار واسه تو کردم.....همش واسه تو
وسکر : (از راه بلندگو) کریس ! چه قدر خوبه که به ما ملحق شدی.
کریس : وسکر !
وسکر : نگران نباش , ماموریت تو در حال اتمامه.چیزی به ظهور اروبروس نمونده.شش میلیارد ناله عذاب , تعادل جدیدی رو به وجود خواهند آورد.
کریس : متاسفم وسکر , ولی جلوی من نه !
اکزلا : آلبرت.....تو گفتی که ما با هم دیگه این دنیا رو تغییر میدیم...چرا ؟!
شوا : من فکر کردم اونا با هم همکارن.
کریس : وسکر غیر از خودش به هیچ کس دیگه ای اهمیت نمیده.
وسکر : به زودی تو متوجه میشی , کریس.یه نگاه کلی به دنیای جدید من بنداز و اون تفاوت ها رو کاملا بهت نشون میده.
کریس : خودتو نشون بده !
وسکر : متاسفانه الان دیگه خیلی دیر شده.تو طلوع فردا رو نمیبینی ! متاسفم اکزلا ولی مثل اینکه اروبوروس تو رو نپسندیده.

اکزلا الان بر روی زانو هاشه و از شدت درد فریاد میزنه.
اکزلا : آلبرت !
یه دفعه چشم های اکزلا گشاد میشن و تعداد زیادی شاخک از دهنش بیرون میزنه.
شوا :  این چه کوفتیه ؟!
وسکر :  خدانگهدار , دوست قدیمی.
شاخک ها به طرف همون جنازه ها حرکت میکنه و اونا رو درون خودش فرو میبره و خیلی زود اکزلا به هیولای غول پیکری به نام AHERI تبدیل میشه که به غول اول یعنی MKNO شباهت زیادی داره ولی بزرگ تر و قوی تره.
یکی از شاخک ها مثل شلاق به سمت کریس و شوا میاد که اونا موفق میشن از راه به طرف دیگه بپرن.اونا بلند میشن و شروع به دویدن میکنن.همین طور که اونا به سمت راهرو ها در حرکتن , به شاخک های AHERI جا خالی میدن.اونا از راهرو رد میشن و با پریدن بر روی یه کانتینر به طرف دیگه میرن و سپس به قسمت عرشه بالاتر میرسن.
شوا : از این طرف !
اونا موفق میشن که به یه در برسن و وارد اون بشن.

کریس :سمج حروم زاده !
شوا :خوب حالا چی؟ تو فکر میکنی که اسلحه های ما میتونه بهش آسیب بزنه؟
کریس : نمیدونم.ما باید قبل از اینکه اون غوله این جا رو از بین ببره بیرون بریم.
در همین حال از راه سقف شاخک AHERI مشتی رو میزنه که کریس و شوا هردو اونو جا خالی میدن.
شوا : داره همه جای کشتی رو سوراخ میکنه ! نمیتونیم اینجا بمونیم.
اونا از چندین کابین عبور میکنن تا به شاخک هایی که راه رو بستن برخورد نکنن.AHERI از پنجره قابل دیدنه.
شوا : خدای من.......ببین چه قدر بزرگ شده !
اونا از یه راهی که ماجینی های متععدی روی زمین افتادن رد میشن.



بعضی از اونا که نمردن بلند میشن و حمله میکنن.کریس و شوا اونارو از بین میبرن.یکی از اونا به Duvalia جهش پیدا میکنه و از کشتن اون Bridge Keycard رو به دست میارن.اونا به طرف دری که توی اتاق وجود داره و میشن که دفترچه یادداشت Spencer هم اونجا قابل پیدا کردنه که  اعضای آمبرلا رو جهت دسترسی به اسرار شرکت لیست کرده.
اونا از Keycard برای ورود به پل استفاده میکنن که متروکه است.بر روی تابلو اعلانات رو به روی پل مدرکی وجود داره که درباره Shargo Satellite Laser توضیح داده.
کریس : یه لیزر ماهواره ای....ممکنه در مقابلش یه شانسی داشته باشیم .وسیله نشونه گیریش رو پشت بامه! زود باش ! نباید وقت تلف کنیم !


اونا به بیرون میرن و آماده حرکت به سمت پشت بام میشن.
ناگهان AHERI ظاهر میشه.اون به اندازه بزرگ شده که چیزی غیر از لیزر ماهواره ای نمیتونه اونو نابود کنه.
شوا : اون خیلی خیلی بزرگه.تو واقعا فکر میکنی ما میتونیم اونو بکشیم؟
کریس از Bridge Keycard استفاده میکنه و قطعه مستطیلی شکلی رو باز میکنه که داخل اون اسلحه لیزری وجو داره



شوا :  به عهده توئه کریس ! من هواتو دارم !
AHERI حباب مرکزی خودشو نمایان میکنه و کریس اونو هدف میگیره.



شوا : خودشه ! شلیک کن !
کریس روی هدف قفل میکنه و لیزر سبز بزرگی AHERI رو منفجر میکنه
شوا : همینه ! دوباره ضربه بزن ! مراقب باش ! اون داره یه چیزایی رو به سمت ما پرت میکنه.



تعداد زیادی اروبورس در حال خزیدن روی زمین هستن ولی اونا به راحتی با یک تیر از پا در میان.
حباب AHERI جمع میشه و 4 حباب نارنجی رنگ بالا میان.



شوا : کریس ! بالا سرت !
شاخک ها سعی دارن تا مثل شلاق به کریس ضربه بزنن ولی اون موفق میشه که بشینه و اونو جاخالی بده.همین طور که جنگ ادامه داره , کریس با لیزر ماهواره ای هر کدوم از حباب ها رو هدف میگیره و اونا رو منفجر میکنه.
AHERI دوباره حباب اصلی خودشو نمایان میکنه.
کریس با لیزر ماهواره ای نشونه میگیره و این دفعه لیزر اونو از بین میبره.



با صدای فریادی , حباب اصلی AHERI میترکه و این بار از بین میره.




----CHAPTER 6-3---- : عرشه پل کشتی


کریس و شوا هم اکنون پشت پل قرار دارن.
شوا :  پس اون اروبوروسه.....من از دنیایی که با بیرون رفتن اروبوروس به وجود میاد میترسم.
کریس :  خدا لعنتت کنه وسکر ! اون جدا میخواد تا دنیا رو نابود کنه !

CUTSCENE #47 :پیغامی از طرف جیل
کریس و شوا از پله ها پایین میرن و صفحه های کامپیوتر رو پشت سر میذارن.
کریس : صبر کن !
اون به طرف کامپیوتر میره و به صفحه اون خیره میشه و شوا هم بهش ملحق میشه.
شوا :  یه هواپیمای بمب افکن ! پس جیل و وسکر میخواستن تا اروبوروس رو تو تمام دنیا پخش کنن.
کریس :  اون میخواد از این هواپیما برای پخش کردنش استفاده کنه.
صفحه کامپیوتر دوربین های امنیتی رو عوض میکنه.
کریس :  وسکر ! اون اونجاست.....زود باش ! بزن بریم.
یه نفر با PDA کریس تماس میگیره.اون جیله.



کریس :  جیل , حالت خوبه؟
جیل :  من خوبم...نگران من نباش.فقط با دقت به حرفام گوش کن.یه چیزی هستش که باید بهت بگم.قدرت فرا انسانی وسکر.اون توسط یه ویروس تامین میشه ولی ویروس متزلزل هستش.برای اینکه تعادل خودشو حفظ کنه وسکر باید مرتبا اون سرم رو به خودش تزریق کنه.
شوا :  پس اگه ما اون جلوی استفاده سرم رو بگیریم وسکر قدرتشو از دست میده.
جیل :  درسته.ولی اون یکی رو استفاده کرده.مدتی طول میکشه قبل از اینکه به یکی دیگه نیاز داشته باشه.



کریس :  لعنتی.
جیل :  گوش کن.اکزلا گفتش که مقدار اون باید مختصر و به اندازه باشه.پس اگه اینو زیاد به خودش تزریق کنه باید مثل یه سم عمل بکنه.فکر کنم از یه سرمی به اسم PG67A/W استفاده کرد.
شوا : PG67A/W ؟
شوا به سرنگی که اونا از اکزلا گرفته بودن نگاه میکنه.
جیل :  من سعی میکنم تا یه راهی برای فرار پیدا کنم.شما باید اون سرم رو پیدا کنید.اکزلا همیشه اون سرمو با خودش توی......
کریس :  جیل ! جواب بده ! جیل !
دوباره صفحه اصلی PDA نمایش داده میشه.
کریس :  لعنت !
شوا :  کریس , این خودشه.
سرنگ نشون میده که در واقع همون PG67A/W هستش.
کریس : کریس : بریم ازش استفاده کنیم.

شوا :  یه هواپیمای بمب افکن مجهز به موشک؟اون نمیتونه بدون از کار افتادن پرواز کنه...اوه خدایا.
کریس :  دقیقا , هواپیما نباید از کار بیفته. اگه اینطوری بشه یه خطر زیستی رو به وجود میاره.
شوا :  همونطور که جیل گفت اون میخواد این ویروس رو تو تمام جهان پخش کنه.
کریس :  همینطوره. وضعیت بدتر از چیزیه که فکر میکردم.ما باید جلوی وسکرو حالا و همینجا بگیریم.
کریس و شوا وارد آسانسوری میشن.

صدای اضطراری :  هشدار ! آتش سوزی در اتاق موتور.سریعا محل رو تخلیه کنید.
آتیش داره راهروها رو میسوزونه.کریس و شوا از اونجا عبور میکنن و به یه اهرم میرسن که اونو میکشن.
صدای اضطراری :  در حال باز کردن دیوار دوم.لطفا فاصله خودتونو با دیوار حفظ کنید.
همینطور که کریس و شوا منتظر باز شدن در دیواره بودن ماجینی های باتون برقی میان تا مشکل درست کنن.
شوا :  زود باش ! لعنتی باز شو !
از طرف دیگه دیواره ماجینی های مسلح به جنگ میپیوندن وقتی که در دیواره باز میشه کریس و شوا اونارو از جمله ماجینی های بازوکایی از بین میبرن.سپس اهرم ها رو میکشن.
صدای اضطراری :  در حال باز کردن دیواره اولیه.لطفا فاصله خودتونو با دیواره حفظ کنید.
در همین حال دو Reaper به جنگ ملحق میشن.همینطور که دیواره باز میشه کریس و شوا اونارو از پا درمیارن.



سکویی بالا میاد و دو ماجینی رگباری رو نشون میده.
شوا :  ما هیچ وقت تو یه جنگ منصفانه پیروز نمیشیم ! ما باید عقب نشینی کنیم و نقشه ای بکشیم.
اونا به سمت اسلحه های رگباری میرن



گروهی از ماجینی هایی رو که اونجا رسیدن رو از بین میبرن.از روی جسد ماجینی های رگباری اونا Keycard A و B رو به دست میارن.اونا به طور همزمان از Keycard ها استفاده میکنن تا در رو باز کنن.
شوا :  یه چیزی به نظر درست نیست...نمیتونم توضیح بدم.
کریس :  آره متوجهم. برای یک لحظه هم از حالت دفاعی خارج نشو.


CUTSCENE #48 : مسابقه دوباره
اونا از در عبور میکنن و وسکر رو روی بالکون پیدا میکنن که داره به هواپیمای خودش نگاه میکنه.کریس و شوا اسلحه هاشونو آماده میکنن.
کریس :  نقشه هات تموم شدن وسکر !
شوا :  این دفعه دیگه هیچ راهی نداری.



وسکر : شما دو تا از شکست خوردن تو ماموریتتون خسته نشدید؟ (عینکشو در میاره).شما واقعا دارین برای من مزاحمت ایجاد میکنید.
وسکر ناگهان عینکشو پرت میکنه و کریس اونو میگیره و حواسش رو پرت میکنه.وسکر از این موقعیت استفاده میکنه و در مبارزه نزدیک اونارو شکست میده و دوباره عینکشو پس میگیره.کریس به وسکر شلیک میکنه و سعی داره تا اونو بزنه ولی وسکر به همه اونا جاخالی میده.همینطور که کریس دوباره سعی میکنه تا به وسکر شلیک کنه وسکر شوا رو از پشت میگیره و از اون به عنوان سپر استفاده میکنه.
کریس : چرا داری این کارو میکنی؟تو با پخش کردن اروبوروس چی به دست میاری؟
وسکر :  هرروزه انسان ها یک قدم به خود نابودی نزدیک تر میشن.من دنیا رو نابود نمیکنم , دارم اونو نجات میدم !
شوا موفق میشه تا از چنگ وسکر فرار کنه و یه بار دیگه در مبارزه نزدیک با هم روبه رو میشن.وسکر جلوی حملات اونارو میگیره و اونارو به پایین بالکون پرت میکنه.کریس درست کنار خودش همونسرنگ رو میبینه.
شوا :  این یارو عقلشو از دست داده!
کریس :  (سرم رو برمیداره) این ممکنه آخرین شانس ما باشه.
وسکر از بالکون به پایین میپره.
شوا :  انجامش بده !
سقف شروع به باز شدن میکنه تا هواپیما رو آماده حرکت بکنه.
وسکر : همه چیزی داره جالب میشه مگه نه کریس؟ تو واقعا فکر کردی که میتونی منو شکست بدی؟
کریس :  درسته .من تا وقتی هم که بمیرم از این کار دست نمیکشم.
وسکر :  (میخنده) خیلی خوب.پس باید سریعا تورو بکشم.

وسکر :  شماهارو مرده میبینم.
شوا :  اگه از موقعیت تاریکی بتونیم استفاده کنیم , میتونیم بهش ضربه بزنیم.
کریس اهرم های اطراف رو میکشه تا سقف رو ببنده.



وسکر :  قایم شدن فایده ای نداره.این همه چیزیه که دارین؟
شوا :  هر دفعه که ما شلیک میکنیم اون جاخالی میده.جنگیدن تو تاریکی احتمالا تنها شانس ما هستش.
وسکر :  احمق های نادون ! تا حالا متوجه نشدی که جمعیت این سیاره خیلی زیاد شده؟ فقط یه سری آدما واقعا اهمیت دارن. بقیه مردم واقعا خیلی بی ارزش هستن.و حالا من باید این پوسته رو از گندم جدا کنم و با اروبوروس من میتونم به این خواسته برسم.
کریس یه RPG-7 که درون یک محفظه شیشه ای هستش رو برمیداره.



شوا :  من حواسشو پرت میکنم !
در حالی که کریس RPG خودشو آماده میکنه شوا حواس وسکرو پرت میکنه.
شوا :  حالا موقعشه !
کریس RPG رو شلیک میکنه.
وسکر راکت RPG رو میگیره.اما راکت همچنان به وسکر نیرو وارد میکنه و در کنترل وسکر هستش.
شوا :  گرفتمت !
شوا به راکت شلیک میکنه و اونو منفجر میکنه.شوا وسکر رو از پشت میگیره و اونو در اختیار خوش میگیره.
شوا :  زود باش ! سرنگ رو بهش بزن !
وسکر موفق میشه تا خودشو آزاد بکنه.آونا از یه نردبان بالا میرن تا راکت های بیشتری رو استفاده بکنن.
وسکر :  برای همیشه نمیتونی قایم بشی.
کریس RPG رو نگه میداره تا شوا راکت رو داخل اون قرار بده.
باز هم شوا حواس وسکر رو پرت میکنه تا کریس RPG رو اماده بکنه
وسکر :  اه , تو اونجایی.تو فقط داری امر اجتناب ناپذیر رو به تاخیر میندازی.فقط انسان های دارای DNA برتر توسط اروبوروس انتخاب میشن. فقط اونایی که برای زنده موندن مناسب هستن میتونن ژن هاشون رو به عصر جدید منتقل کنن.
کریس :  و بذار حدس بزنم.تو همونی هستی که میخوای این عصر جدید رو فرمانروایی کنی.
کریس راکت رو به وسکر شلیک میکنه.وسکر دوباره راکت رو میگیره و در برابر اون مقاومت میکنه.
اونا به راکت شلیک میکنن و وسکر گیج میشه.کریس وسکرو میگیره.
کریس :  حالا انجامش بده ! سرنگ رو بهش بزن !
شوا اونو به وسکر میزنه.




CUTSCENE #49 : آسیب پذیری وسکر
وسکر به عقب میره و از درد فریاد میزنه.
شوا : اثر کرد؟
کریس : فکر کنم.
وسکر بر روی پاهاش میوفته ولی دید اون مبهم و تار هستش.سرشو میگیره و از درد آهی میکشه اما موفق میشه تا مقاومت بکنه و عینکشو برمیداره و اونو به طرف دیگه پرت میکنه.



وسکر :  هنوز تموم نشده کریس.
اون فرار میکنه و سریعا به طرف هواپیماش حرکت میکنه.
کریس :  شوا اون داره فرار میکنه ! زود باش !
اونا به سمت هواپیما میدون.کریس موفق میشه تا سوار اون بشه ولی شوا هنوز پشت سر در حال دویدنه.
کریس : شوا زود باش ! زود باش سوار شو !
همین طور که هواپیما آماده پروا میشه شوا دست کریس رو میگیره.


CUTSCENE #50 : زد و خورد هوایی
کریس و شوا داخل هواپیما هستن.
وسکر :  مثل اینکه من تورو دست کم گرفتم کریس.
کریس :  بسته دیگه وسکر.دیگه هیچکی نمونده تا بهت کمک کنه.
وسکر :  من به هیچ کس احتیاجی ندارم.من اروبوروس رو دارم.5 دقیقه دیگه ما به ارتفاع مطلوبی برام پرتاب موشک میرسیم.اروبوروس در اتمسفر پخش خواهد شد و تمام دنیا پر از اون میشه.
اون یه دفعه به کریس حمله میکنه و کریس رو به طرف دیگه پرت میکنه.سپس وسکر به شوا تیرندازی میکنه و اونو مجبور میکنه تا پشت ستون بمونه.
وسکر :  ناتوانی تو فقط این امر اجتناب ناپذیر رو به تاخیر میندازه.کل جهان آلوده خواهد شد.
کریس به وسکر تیردازی میکنه ولی اون باز هم جاخالی میده.او همچنان داره به شوا شلیک میکنه و بالاخره به کریس میرسه و اسلحه شو رو سر کریس میذاره.


 

وسکر :  پیدایش جدیدی در دست هستش و من خالق اون خواهم بود.
شوا با چاقوی خودش به وسکر حمله میکنه ولی حمله اون جاخالی داده میشه و وسکر خودشو به سقف میچسبونه.کریس به وسکر شلیک میکنه ولی مورد حمله قرار میگیره.شوا میچرخه و با خنجر به وسکر حمله میکنه ولی این حمله اثر کمی رو وسکر داره.وسکر شوا رو از گردن میگیره و سعی داره تا اونو خفه کنه.شوا موفق میشه تا فرار بکنه و پاهاشو دور گردن وسکر میندازه و اونو به زمین میکوبه.
کریس : به اندازه کافی مزخرفاتتو شنیدم !
اون سرنگ رو به وسکر میزنه.
کریس :  تو فقط یکی از پس مونده های آمبرلا هستی.
شوا :  تو میدونی که ما باید چی کار کنیم.
کریس :  خیلی خوب , من میرم به طرف اهرم.پوششم بده.
وقتی کریس به سمت اهرم حرکت میکنه وسکر بهش حمله میکنه.شوا به وسکر شلیک میکنه که اونو جاخالی میده.اما خیلی دیره.کریس اهرم رو میکشه و در عقب باز میشه.
وسکر :تاوانشو میدی !
کریس : طاقت بیار !
همینطور که در باز میشه باد شدیدی تعادل وسکر رو به هم میزنه .کریس و شوا مقاومت میکنن.قبل از اینکه وسکر به بیرون از هواپیما پرت بشه از پای شوا میگیره و تلاش میکنه اونو به پایین بکشه.در همین حال کریس فلش بکی از جیل در ذهنش میاد .



کریس : نه !!!
کریس دست شوا و ستون رو میگیره.هواپیما مستقیما به طرف یه کوه آتش فشان در حال حرکته.
وسکر : جفتتونو با خودم میبرم !
شوا : برو به جهنم.
شوا با دست هاش که حالا آزاد شدن اسلحشو بر میداره و به وسکر شلیک میکنه که باعث میشه تا اونو ول کنه و به بیرون از هواپیما سقوط بکنه.هواپیما مجبور میشه تا بر روی یه کوه آتش فشان فرود بیاد و در این زمان متوجه میشیم که هواپیما روی یه صخره شکستنی قرار داره.
کریس و شوا از هواپیما بیرون میان و یه استراحتی میکنن.


CUTSCENE #51 : مانع آخر
کریس و شوا کمی به جلو قدم برمیدارن.در میان دود هواپیمای سقوط کرده , اونا یه چیزی میبینن که بیرون میاد.وسکر بدون پیراهن.

 

وسکر : باید چند سال پیش میکشتمت....کریس.
کریس : اشتباه خودت بود.همه چی تمومه وسکر !
وسکر : تمومه؟ (میخنده) من تازه دارم شروع میکنم.
وسکر به کانتینر هواپیما که داخلش اروبوروس هستش مشت میزنه و یه دفعه شاخک های اروبوروس به بدنش میپیچن.یکی از دستاش تبدیل به گروهی از شاخک ها همراه با تیکه های فلزی هواپیما میشه.همچنان وسکر کنترل جهش خودشو حفظ میکنه و عقل و هوش خودشو در مقایسه با قربانیان قبلی اروبوروس از دست نمیده.



وسکر : وقت مردنه , کریس.
اون از صخره به پایین میپره و به هر دو نفر اونا نزدیک میشه.

وسکر : چرا نمیتونی بفهمی , کریس؟
شوا : عقب نشینی کن !
وقتی کریس از یه پل صخره ای باریک رد میشه اون صخره زیرش فرو میریزه که حالا اون پایین قرار داره و وسکر و شوا در بالا.
وسکر : تو واقعا فکر میکنی که دنیا ارزش نجات دادن رو داره؟
شوا : (از طریق رادیو) کریس ! بیا سمت بالا !
وسکر : انتخاب طبیعی زنده مونده ها رو قوی تر و بهتر میکنه.اما بشریت از این موضوع خیلی دور شده.
وسکر به دنبال کریس میوفته و با شاخک هاش مثل شلاق به کریس حمله میکنه.
شوا : من دارمش کریس !
شوا با شلیک کردن به وسکر به کریس کمک میکنه.وسکر  برای لحظه ای تلو تلو میخوره سپس دست دیگه اون شروع به جهش پیدا کردن میکنه و به سمت بالا میپره و این دفعه به سراغ شوا میره
وسکر : لعنت به تو !
این بار کریس باید با شلیک کردن به شوا کمک کنه.
وسکر : هر جا که میری , جنگ و درگیری هستش.چیزی جز آدمای نفرت انگیز نیست.
شوا از یه پل شکستنی دیگه عبور میکنه که زیر اون خالی میشه.اون موفق میشه تا از لبه اون بگیره.
کریس : فقط دووم بیار شوا !
شوا موفق میشه تا بلند بشه اما شکافی جلوش قرار داره.در قسمت کریس , یه تخته سنگ بزرگ هستش که هرو متوجه میشن که همونی هستش که نیاز دارن.کریس به سمت اون تخته سنگ حرکت میکنه و با زدن چندین مشت به اون , اونو داخل مواد مذاب میندازه و پلی رو درست میکنه.



شوا به روی اون میپره که نزدیک بود تا درون مواد مذاب بیوفته ولی کریس اونو گرفت.
وسکر : نژاد انسان نیازمند داوری هستش.
وسکر به سمت جایی که کریس و شوا هستش میره.
کریس : و تو میخوای بر ما حکومت کنی؟تو همه ایده های خودتو از نقش منفی های کتاب های کمیک گرفتی؟
کریس و شوا به سمت بالا میرن.وسکر با یه پرش بلند به مرکز سکوی صخره ای میاد.
وسکر : کریسسس !!
این مرحله نهایی مسابقه هستش.وسکر با شاخک هاش به اونا حمله میکنه که کریس و شوا جاخالی میدن و به اطراف میدون و به نقطه ضعف پشت اون شلیک میکنن.وسکر همچنین شاخک هاشو به شکل طوفان تورنادو در میاره که موفق نمیشه.
شاخک های اون کنار میرن و اون نقطه رو نمایان میکنن.کریس و شوا به اون شلیک میکنن.
شاخک ها دوباره به پشت اون نقطه میرن و نقطه ضعف دوباره به پشت وسکر میره.
اونا از حملات اون جلوگیری میکنن وسکر یه بار دیگه حمله گردباد رو آغاز میکنه.
کریس به پشت وسکر میپره و اونو نگه میداره.
کریس : حالا شوا بهش شلیک کن !
شوا : نمیتونم.ممکنه به تو بخوره.
کریس شروع به مشت زدن به نقطه ضعف میکنه و شاخک ها رو به عقب میرونه.
کریس : پس به منم شلیک کن !
شوا چاقوی خودشو در میاره و تا اونجا که میتونه به نقطه ضعف ضربه میزنه.شوا ضربه آخرو میزنه و وسکر کریس رو به طرف دیگه پرت میکنه و نقطه ضعف شروع به خون ریزی میکنه و کریس هم سریع بلند میشه و خنجر خودشو برمیداره و بر روی وسکر میپره و با عصبانیت خاصی نقطه ضعفو میزنه و خون یا هر چیزی دیگه از اون نقطه ضعف نارنجی رنگ بیرون میزنه.


CUTSCENE #52 : سقوط وسکر
وسکر به عقب میره و از درد فریاد میزنه که ناگهان صخره زیر پای اون میشکنه و اون داخل مواد مذاب میوفته.همین که کریس و شوا سعی میکنن تعادل خودشونو حفظ کنن هلیکوپتری که خلبانش جاش هستش میاد به همراه جیل.



جیل : سوار شید !
جیل نردبان رو به پایین میندازه.ابتدا کریس شوا رو روی نردبان میگیره که موفق میشه درست بعد ارز افتادن صخره توی مواد مذاب اونو بگیره.هردو نفر سوار هلیکوپتر میشن.



وسکر :کریسسسس !!
اون یکی از شاخه های اروبوروس رو به بالا پرت میکنه و از میله زیرین هلیکوپتر میگیره و سعی میکنه تا اونو به پایین بکشه.
کریس : دووم بیارید !
جیل : کریس , شوا از اونا استفاده کنید !
جیل به دو تا RPG که روی دیوار هلیکوپتر هستن اشاره میکنه.شوا اونارو برمیداره و یکی از اونا رو به کریس میده.
کریس : آماده ای همکار؟
شوا :  آماده و محیا
کریس : اینو داشته باش وسکر.
شوا : وقتت تموم شده  حروم زاده !



اونا RPG هارو شلیک میکنن و ما صحنه آهسته راکت ها رو میبینیم که کار وسکر رو یه بار و برای همیشه تموم میکنه.
شوا : اون به خاطر مرگ برادر هامون بود.
اون سه نفر  به هم نگاه میکنن و هلیکوپتر از منطقه کوه آتش فشان دور میشه.


CUTSCENE #53 : به طرف خونه
هلیکوپتر دور از کوه آتش فشان در حال پروازه.کریس و شوا به بیرون پنجره نگاه میکنن و بعدش به هم نگاه میکنن.
کریس :  همه چی تموم شد.
شوا :  بله.
جیل : بالاخره.
جاش یه نگاهی از صندلی خلبان میکنه که خنده ای هم در چهره اش دیده میشه.
کریس : (صدای خارج از قاب) بیشتر و بیشتر فکر میکنم که آیا همه اینا ارزش جنگیدن رو داره.برای آینده بدون ترس.
او دوباره به جیل و شوا نگاه میکنه.
کریس : آره , ارزششو داره.
هلیکوپتر در صبح جدید به سمت نور خورشید پرواز میکنه.

                                                                                              THE END