ترجمه ي گزارش هاي Ada به فارسي - نسخهی قابل چاپ +- انجمن تخصصی رزیدنت اویل (https://re-fan.ir) +-- انجمن: اختصاصی (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=11) +--- انجمن: مقالات رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=12) +--- موضوع: ترجمه ي گزارش هاي Ada به فارسي (/showthread.php?tid=49) |
ترجمه ي گزارش هاي Ada به فارسي - Umbrella - ۱۴۰۱/۲/۲۶ اولين گزارش: Ada : تنها چيزي كه من ميدونم فقط همينه سدلر بنيان گزار لوسيوميناتوسه اونا يه جور بافت انگلي ايجاد ميكردن كه به اون لاس پلاگاس ميگن مطمئنم كه سازمان در مورد اين موضوع اطلاعات داره هر چند فعاليتهاي سدلر هم ارزش فعاليت و سرمايه گزاري داره خانواده ي سالازار ... نسلهاست كه توانايي مقابله با لاس پلاگاس رو دارن فرضيه ي سازمان اينه كه از يه فركانس خاص از امواج صوتي كه تنها به وسيله ي اين موجودات احساس ميشه براي كنترل اونها به كار گرفته ميشه اين نكته با بررسي بافتي كه بدست آورديم مشخص شد بافت شامل بخشيه كه احتمالا براي دريافت امواج صوتي ازش استفاده ميشه من ديدم كه افراد گروه عصاي خواصي رو با خودشون حمل ميكنن و حدس ميزنم كه منشع اصلي اين امواج همون عصاست البته اين فقط يه فرضيس . سازمان به نمونه هايي از اين افراد نياز داره تا اين فرضيه رو ثابت كنن اين مهمترين هدف ماموريت منه و تنها راهيه كه ميتونم وفاداريم رو به سازمان ثابت كنم اولين حركتهاي اين بازي شطرنج انجام شده و ديگه راه بازگشتي نيست ايدا: بين تمام آدمهايي كه توي اين موضوع دخالت دارن لوييس سرا كمترين وابستگي رو داره اون براي هيچ سازماني كار نميكنه و ترجيه ميده كه تنهايي حركت كنه من كسي بودم كه اهميت اونو براي سازمان مشخص كردم اون كارو كردم چون ازش خوشم ميومد (مترجم: عجب ناكسيه) هيجان و ازادي اونو خيلي دوست داشتم خيلي شانس آوردم كه ايميل اونو كه توش درخواست كمك شده بود رو ديدم فكر كنم اون به پليس اعتماد نداره براي همين يه ايميل براي يكي از دوستاي دانشگاهيش فرستاده كه فكر ميكرده هنوز زندس اينطوري بود كه من تونستم پيداش كنم اون داشت درباره ي لاس پلاگاس براي اين گروه تحقيق ميكرد دانشمند فوق العاده ايه سرا در مورد اين موضوع اطلاعات زيادي داره براي همينه كه سدلر استخدامش كرده اما زياده روي سرا باعث شد كه بهش مشكوك بشه وقتي بهش گفتم كه كي هستم ازم خواست تا ازش محافظت كنم به حمايت نياز داشت گفت كه هيچ علاقه اي به لاس پلاگاس يا اون گروه نداره فقط دنبال صلح و آرامشه بهش دستور دادم كه يه نمونه از لاس پلاگاس رو برام بياره نمونه اي به عنوان مدرك به نظر ميرسه كه اون يكي از معدود افراديه كه سدلر بهش اعتماد داره گير انداختن اون و بدست آوردن نمونه كار سختي نيست فكر نكنم انجمن به اون اجازه ي فرار بده اگه بخوام توي دردسر نيفتم بايد اجازه بدم قضيه به آرومي پيش بره ايدا : سازمان آزمايشها و تحقيقات زيادي رو روي جك كرازر انجام داده مهارت ها و شخصيت اون در طول درگيري ها و موارد عادي بارها آزمايش شده اگه بتونه بهترين بشه مسئوليت كشتن ما رو به عهده ميگيره ( مترجم: اين ديگه كيه!!!!!) نتيجه گيري من اينه كه اون يه سرباز فوق العادس نه بيشتر نه كمتر. تا وقتي كه به خواسته هاش توجه بشه فكر نكنم دردسري برامون درست كنه اگه يه زماني بي قرار بشه من ميتونم مراقبش باشم. من با روشهاي درگيري اون آشنام و ميتونم در صورت لزوم جلوشو بگيرم. كرازر به درخواست وسكر پاسخ مثبت داد و اين وسكر بود كه تصميم گرفت كرازر رو به عنوان جاسوس به ماموريت بفرسته. اون تصميم گرفت كه منو هم به تنهايي بفرسته. شايد ميخواست از نزديك مراقب كرازر باشه. شكي نيست كه كرازر تا حالا خودشو وسوسه ي خواسته هاي لاس پلاگاس كرده تا قدرتي به دست بياره . اين ممكنه خطرات جدي براي سازمان داشته باشه . هرچند كه در بعضي موارد اين مثاله ميتونه به نفعمون تموم بشه. چون وظيفه ي اون اينه كه بازي رو به هم بريزه. و در نهايت اين صحنه و بازيگراش از بين ميرن و اين مثاله به ضررمون تموم ميشه اما اون ميتونه در بخش نهايي خوب بازي كنه و چيزي كه ما ميخوايم رو بدست بياره. براي همينه كه من بايد مطمئن باشم اوضاع همون طوري كه بايد... پيش بره. ايدا: Leon S.Kennedy احتمالا مهم ترين فرد حاضر توي اين ماموريته. بدون اون اين داستان تكميل نميشه. اون بايد در برابر خطرات مقاومت كنه و زنده بمونه. قبلا هم اين كارو كرده و الآن از اون موقع خيلي بهتره. ليون يه نابغس. اون باهوشه و ميدونه چطوري از هوشش استفاده كنه. به علاوه كار اون به عنوان مامورد دولت خيلي سخته. من خودمو مخفي ميكنم كه فكر كنه اون تنها كسيه كه توي اين بازيه. (مترجم: خيلي خودشو مخفي كرد) البته شايد خيلي ساده لوحم كه فكر ميكنم اين كار به سادگي انجام ميشه. با در نظر گرفتن سدلر و كرازر كه هر دوشون توي اين جريان دخالت دارن ممكنه مشكلات مختلفي پيش بياد. اما من به اون احتياج دارم تا توي رسيدن به هدفم كمكم كنه . (مترجم: چه بچه ي پروييه) هركاري از دستم بر بياد ميكنم تا اونو حفظ كنم و به نتيجه ي دلخواهم برسم. البته تا چند ماه قبل اون نقش مهمي نداشت نقش منم خيلي سادس اما اين قبل از ربوده شدن دختر رئيسس جمهور بود و ليون براي پيدا كردن اون اعزام شد. البته اينا واضح ترين وقايع داستان هستن. به هر حال نيازي نيست كه نگران باشم ليون توي شرايط سخت هميشه بوده و هميشه موفق شده. اون آدمه خيلي خوش شانسيه. در واقع بايد بگم كه من دقيقا مي دونم كه چه اتفاقي براش مي افته. ايدا : ساده نبود... اما ميشه گفت كه ماموريت با موفقيت انجام شده. دست پيدا كردن به اون نمونه هدف اوليه ي من بود. اما من براي وسكر هديه ي ديگه اي فرستادم. درست همون طور كه سازمان دستور داده بود. اين كه وانمود ميكنم باهاش كار ميكنم خيلي جالبه. آلبرت وسكر... هدف بعديش چيه؟ يه حسي بهم ميگفت كه اين فقط بخشي از كارهاييه كه تو سرش داره ( مترجم: خانوم باهوشه تازه فهميده ) براي اون آمبرلا يعني قدرت خودشو پشت اون مخفي ميكنه تا خواسته هاشو عملي كنه و حالا آمبرلا جمع شده. بعد از اينكه آمبرلاي قديمي از بين رفت اونايي كه خواستار قدرت بودن تصميم گرفتن اونو دوباره زنده كنن. اونا ميدونن كه از مسير راست منحرف شدن و در جنگ بين روشنايي و تاريكي خودشونو مخفي كردن. براي همين بود كه وسكر تصميم گرفت هر طور كه شده آمبرلاي جديد ايجاد كنه. تشكيلات دارويي S براي تمام دنيا امكانات دارويي فراهم ميكنه. ما ميدونيم كه پس از فروپاشي آمبرلا وسكر با اونا در تماس بوده. شكي نيست كه به زودي خبري ازشون شنيده ميشه و سازمان بايد هميشه مراقب باشه. اما وسكر احمق نيست اون دقيقا ميدونه سازمان به چي فكر ميكنه. تا قبل از اين كه اين حركت بعدي انجام بشه من و اون فرصت داريم اين موشو گربه بازي رو ادامه بديم. شايد اين ماموريت تموم شده باشه اما جنگ ما تازه شروع شده.... |