انجمن تخصصی رزیدنت اویل
گزارش های Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن تخصصی رزیدنت اویل (https://re-fan.ir)
+-- انجمن: اختصاصی (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=11)
+--- انجمن: مقالات رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+--- موضوع: گزارش های Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker (/showthread.php?tid=45)



گزارش های Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker - Umbrella - ۱۴۰۱/۲/۲۶

Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker

گزارش های Spencer در Residetnt Evil 5 : Gold Edition رو  که در مورد شخصیت  ناشناخته ی Alex Wesker هست رو تو این تاپیک قرار خواهیم داد .
قبل از هر چیز یه توضیح مختصری در مورد الکس وسکر بدم :

Alex Wesker
اسپنسر قصد ایجاد یک نژاد برتر از انسان ها را داشت برای همین از میان پروژه ی بچه های وسکر چند نفر را برگزید که لیستی از انان را در زیر گرد اورده ایم !
  • Albert Wesker
  • Alex Wesker
  • Derek Wesker
  • Felicia Wesker
  • Hans Wesker
  • Hiro Wesker
  • Irma Wesker
  • Jonah Wesker
  • Ken Wesker
  • Laura Wesker
  • Marco Wesker
  • Miles Wesker
  • William Wesker

افرادی را که در بالا نام بردیم جزو پروژه ی Wesker Children بودند ! تقریبا تمامی افراد بالا مرده اند به جز Alex Wesker !!
الکس قوی ترین فرد در میان لیست بالا است این شخص حتی از البرت وسکر هم قوی تر بوده است اما متاسفانه در بازی ها زیاد از او نامی برده نشده است ! الکس یکی از وفادارترین بچه های عضو پروژه ی بالا بوده است که به همین دلیل ازول او را مدیر پروژه های خود کرده است ! گفته میشود الکس در حال کار بر روی یک ویروس مخفی برای ازول بوده است ! همانطور شاید اکثرتان بدانید Wesker Children دارای DNA برتر و قدرت ماورا انسانی بوده اند پس ازول هم برای اینکه خودش را به قدرت جاودانگی برساند الکس وسکر را برمیگزیند تا در جزیره ی در اب های جنوبی به ویروسی دست یابد که او را جاودانه کند اما در حالی که الکس در حال کار بر روی این ویروس بوده است البرت وسکر ازول را میکشد و دیگر از الکس وسکر خبری نمیشود !
بعضی ها معتقدند که او مرده است , افرادی دیگر اعتقاد دارند او دارد ادامه ی کارهای ازول و البرت را پیش میگیرد و در رزیدنت اویل 6 باز میگردد , عده ای دیگر اعتقاد دارند او حافظ شری بیرکن است ولی هیچ کدام از این حرف ها هنوز تایید نشده اند پس نمیتوان نتیجه گیری درست و حسابی در مورد ان کرد . اینم اضافه کنم که تو بعضی فروم ها میگفتن جنسیت الکس مونثه و اسمش الکساندر هست که این بحث رد شد و مذکر بودن الکس تایید شده .

اینم لیست بچه های وسکر به ترتیب ازمایش که تو اخرین فایل Resident Evl : Gold Edition و سناریوی Lost In Nightmare پیدا میکنیم .


001: Hans

002: Felicia

003: Marco

004: Jonah

005: Irma

006: Ken

007: Laura

008: William

009: Hiro

010: Derek

011: Miles

012: Alex

013: Albert








1 Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker

من Ozwell E. Spencer بنیانگذار و رئیس شرکت Umbrella هستم . مردم باید بر من تعظیم کنند یعنی بر خدایی که واقعیست و مانند خدایان باستان کاذب نیست . سرنوشت من این است ( منظورش خدا بونده تو این قسمت که ادعا داره به زودی قراره خدا بشه و قدرت بگیره ) .
ولی انسان بودن میتواند شرایط خدا بودن مرا از بین ببرد . بیماری به نام گذر عمر است که من را هر روز ضعیف تر میکند و صورت و بدن من رو به فرسودگی میرود همانند درختی پیر که پر بار است ولی در استانه ی نابودیست .
تنها راهی که میتوانم یک خدا باشم فکری برای جنگیدن با این بیماری است که کم کم دارد مرا از پای درمیاورد .
ضرب المثلی هست که میگوید: لذت مرگ وقتیست که از دروازه های مرگ نجات یابی !
قدر زندگی را من میدانم چون کسانی که ادعا دارند از مرگ نمیترسند و زندگی شان جلو میرود همانند میوه ی نارسی هستند که از درخت میافتد .
خواهید دید که من به یک انسان کامل تبدیل خواهم شدکه زندگی جاودان دارد و همانند یک خدا بر تمامی مردم و پدیده های حاکم بر زندگی ان ها حکومت میکند .
فقط من باید زندگی ابدی داشته باشم ! ( چه مغروره ! )
ویروس جدید و  کلیدی امبرلاست که با از بین بردن تلومر های پیری باعث تقسیم سلولی مجدد میشود . ( درمورد ویروسی میگه که میخواد برای خودش بسازه)
تنها کسی که میتواند جاهطلبی های من را تحقق بخشد Alex است و من از او متشکرم .
من یقین دارم تنها کسی که میتواند برای من این کار را انجام Alex است .
الکس راهی میشود  تا برای من این کار را انجام دهد .








Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker 2

برای کارهایی که انجام میدادم همیشه با Alex مشورت میکردم .
هوش Alex از مردم عادی خیلی بالاتر بود. منتظر زمان مناسب برای تهیه کردن مواد مورد نیاز بودم. Alex عملیات را آهسته پیش می برد.
بیشتر بچه ها به وسیله ی هوش خودشان محدود شده بودند ( هوش محدودی داشتند) اما در مورد Alex این طور نبود. هرگز هیچکس را با این قابلیت ها و استعداد های متمایز از دیگران ندیده بودم .
نمیتوانستم بیشتر از این خوشحال باشم .Alex خبرهای خوبی در مرود کیفیت ها غیر قابل باور ویروس به من میداد .
من و Alex تمام چیزی هایی  که برای تحقیقات آن ها ( تیمAlex) نیاز بود را تهیه کردیم : بودجه ی نامحدود و آخرین تکنولوژی و مواد موردنیاز تحقیق و همچنین تعداد بی شماری خوک گینه ای برای آزمایش. تنها چیزی که بهش نیاز داشتیم زمان بود ( کمبود وقت داشتیم)
آن ها (تیم Alex) تحقیفات خودشان را در یک جزیره ی دریای جنوب در یک پایگاه نظامی متروکه اداره می کردند.
Alex فورا با گروهی از محققان و مواد مورد نیاز تحقیق و صد ها خوک گینه ای به سمت آنجا حرکت کرد.
من بی صبرانه منتظره نتایج تحقیقات بودم ,ولی یه ماه بعد با تلفن چیز های بیشتری درخواست شد.
چطور تونسته در یک ماه صد ها خوک گینه ای هدر بره ؟
نا امیدی های من داشت زیاد می شد. Alex  سعی می کرد منو امیدوار کنه .
'' تو از دانستن این که آزمایش های من در مسیره خوشحال خواهی شد."" ( اینو Alex به اسپنسر گفته . )








Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker 3

من منتظر ماندم و منتظر ماندم اما هنوز هم از جزیر ه ای که ازمایشات در ان انجام میگیرد خبری نیست . حدودا یک سال میگذرد و من هنوز امید دارم با اینکه نیروهای زیاد تری را به جزیره ارسال کرده ام .
Alex که سرپرستی تیم و افراد ازمایش را بر عهده دارد خبر هایی از پیشروی در مورد ساخت ویروس به من داده است اما زمان زیادی برای کار کردن روی ویروس ندارد چون من وقت زیادی برای زنده ماندن ندارم . هر چه هست نتیجه ی مطلوبی از ازمایشات به دست نمیاد . ( منظرورش اینه که Alex داره بیخودی به Spencer امید میده )
من دارم کم کم امیدم را از دست میدهم و اخلاق افرادی را که از مرگ میترسند به خود میگیرم  چون این بدن نه تنها نمیتواند از من محافظت کن بلکه خیلی از ارگان های بدن من در حال از کار افتادن هستند ! زمان زیادی برای من باقی نمانده است .
تا کنون تمام ارائه های ان ها بی فایده بوده است . بدن پیر من همانند دشمنی میماند که اگه ویروس به موقع به دستم نرسد مرا از پای در میاورد .
خطاب بهAlex:
من روی تو حساب میکنم . فقط تو میتوانی کلید جاودانگی را برای من به دست بیاوری .








Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker 4

در اخر نوری از امید مشاهده شد !
ازمایشات موفق امیز واقع شدند . این خبر باعث شد که موجی از انرژی و امید در من سرازیر شود .
من واقعا شاداب و سرحال هستم و اخرین شام را در جلد انسان امشب با دوست وفادارم پاتریک خواهم خورد ان هم با بهترین نوع شراب ها ! ( منظورش تقریبا یه چیزی تو مایه های جشن گرفتنه ) .
متاسفانه تنها چیزی که شادی را از من میگرفت کوتاه زندگی کردن بود .

بعد از اینکه  به جزیره میرن تا دانشمندا و الکس و ویروس رو برگردونن این جمله ها رو میگه اسپنسر :

Alex رفته . اما من ناامید نمیشم تا از این امر مطمئن نشوم .
نه ! محققان دیگر نیز ناپدید شده اند . همانند هزاران کارمندی که در جزیره کار میکردند .
و بد تر از همه اینکه تمام موارد از جمله ویروس و نمونه های ان هم ناپدید شده اند .
به من خیانت شده !
من دوباره فریب خوردم .
او ( Alex ) باید از اشتباهاتی که من با البرت داشته بود یاد گرفته باشد .
در حال حاظر زندگی من با با خبر شدن از این موضوع به دار کشیده شد . ( منظورش از دست دادن زندگیشه که با توجه به نبودن ویروس عمر زیادی نمیکنه )
تنها کسی که میتونم برای پیدا کردن ویروس به او  اعتماد کنم یار وفادار من Butler است .
این اخرین و تنها امید من برای پیدا کردن ویروسه تا از این عذاب نجات پیدا کنم .
ام زمان به نفع من پیش میرود ؟
این سوالی است که ذهن من را مشغول کرده است .
و فقط خدا شدن میتواند پاسخ سوال من را بدهد .








Ozwell E. Spencer's Reports : Alex Wesker End

در اخر وقتی که Spencer شکست میخوره و Alex ناپدید میشه با ویروس  Butler در حالی که داره تلاش میکنه ویروس رو برای اسپنسر گیر بیاره Albert Wesker از راه میرسه و تموم اروز ها و امید های اسپنسر رو از بین میبره و اونو ( اسپنسر ) به قتل میرسونه .

نکته ها

Albert Wesker هیچوقت از وجود Alex Wesker خبر نداشته و فکر کرده اونم مثل بقیه مرده چون اگه میدونست یا اسپنسر بهش میگفت Albert برای احساس خطری که داشت صد در صد دنبال مرگ Alex میرفت .

Butler که تو Lost In NightMare هم گزارش هایی نوشته بعد از مرگ وسکر مثل اینکه ناپدید میشه و اینطور تصور میشه که پیش Alex باشه چون یکی از دانشمندای باهوش و جدید بوده .

یه نظریه هایی تو بعضی از فروم ها هست که میگن Steve پیش Alex ه . یعنی بعد از اینکه Albert جسدشو برای ازمایش برد به حالت اولیه برگشته و بعد از مرگ Albert به Alex پیوسته .