انجمن تخصصی رزیدنت اویل
10 لحظه ی برتر در تاریخ رزیدنت اویل - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن تخصصی رزیدنت اویل (https://re-fan.ir)
+-- انجمن: اختصاصی (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=11)
+--- انجمن: مقالات رزیدنت اویل (https://re-fan.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+--- موضوع: 10 لحظه ی برتر در تاریخ رزیدنت اویل (/showthread.php?tid=32)



10 لحظه ی برتر در تاریخ رزیدنت اویل - Umbrella - ۱۴۰۱/۲/۲۴

درود



به مناسبت انتشار RE6 سایت GAMESRADAR فهرستی از 10 لحظه ی برتر سری RE منتشر کرد که نتیجه ی یک نظرسنجی عمومی بود و پیشنهادات بسیاری از RE4 و RE1 یا بخش های مشترک با ریمیک در آن وجود دارد عجیبه ولی حقیقته در ادامه به ترجمه ی این فهرست میپردازم.



10-تعقیب بی رحمانه ی نمیسیس

نمیشه گفت همه جای RE3 ولی هر باری که نمیسیس نامدار دیوار ها رو در هم میشکنه و وارد میشه جز این لحظاته.بار اول به اندازه ی کافی بد هست ولی بازم ادامه پیدا میکنه تا جایی که شما امیدوارید اتفاق نیفته ولی بازم رخ میده که تقریبا اکثر دفعاتش به همین شکله  T0174



9-نبرد با تایرنت

در پایان RE1 قبل از این که این نبرد قابل پیش بینی و به نوعی کسل کننده بشه اون زمان سنج معکوس تنش عالی رو ایجاد میکرد.در انتظار هلیکوپتر در محل فرود اون شما مجبورید به اطراف بدوید تا از حملات تایرنت جلوگیری کنید موجودی که از شما سزیع تر و قوی تر و به نام تر هست ولی با کمک هلیکوپتر شما میتونید در اندک زمان باقی مونده اونو
شکست بدید..........واقعا که عجب شانسی   M0112



8-استیو عفریت

در کد ورونیکا.....بیچاره استیو......مشکل خانوادگیش به اندازه ی کافی بد نبود آخرشم تبدیل به یه هیولای سبز بزرگ شد که میخواست عشق جدید زندگیش کلر رو بکشه ولی اونو از
مرگ حتمی نجات داد البته قبل از اینکه دوباره تبدیل به انسان بشه و به کلر بگه که عاشقشه و کلر رو در یک اتاق با یه جنازه،گیر افتاده تنها بذاره....تمام اینا در بازی حدود 5 دقیقست
......همونطور که گفتم بیچاره استیو Cry 


7-اینجا....غریبه

برای معرفی اون چیزای زیادی باید گفته بشه.اون اولین بار در یک کات سین در پشت پنجره ظاهر میشه زمانی که هر کسی که شما دیده بودید میخواسته سرتونو با چنگال باغبونی بکنه(به همون چندشناکی که هست گفتم شما واقعا باید براش یه کاری بکنید) یا یه چیزی به شما تزریق کنه یا به خاطر آمریکایی بودنتون بهتون توهین کنه پس برای شما سوال پیش میاد که اون چی زیر کتش داره که وقتی باز میشه شما میگید خدا رو شکر که سر کاری نبود  M0138



6-لیکر در پشت پنجره

در RE2 شما از خیابون خارج شدید و با امنیت نسبی در ایستگاه پلیس هستید.اولین روز کاری لیان که آروم و بدون زامبیه!!!! همون موقع هست که دوربین ناگهانی به صحنه ی بعدی میره و شما حرکتی رو میبینید و چمانتون بهش جلب میشه ولی فقط یه پنجرست....چی بود؟؟؟؟ثانیه هایی بعد میفهمید ولی همین حقه ی ساده حس آشکار تنش و هیجان و ترس رو به شما منتقل میکنه........اعلامی بر اینه که RE برگشته 



5-گاری سواری معدن

همه ی بازی ها باید یه گاری سواری داشته باشه این باید یه قانون بشه.مخصوصا این یکی که خیلی جالب توجه هست نه به خاطر اینکه عناصر تازه ای رو وارد گیم پلی خوب و زیبای RE4 میکنه بلکه دفاع از گاری در مقابل گانادو هایی که میخوان بپرن توش یا حتی زیرش تا وقتی شما توی گاری هستید واقعا باحاله.دو بخش قطار در نقشه مشخص نیست با این حال لیاقت تمجید فراوان رو داره 


4-ورود سگ ها از پنجره

خیلی جای دوری نمیریم در اولین RE شما فکر میکنید که همه چیزو در کنترل دارید.زامبی ها کند هستن و شما اسلحتون آمادست که همیشه یه امتیازه و حتی دارید به زاویه ی دوربین عادت میکنید که به یک راهرو میرسید که زاویه ی دوربین اجازه میده شما تا انتهاشو ببینید با شهامت میدوید که یه دفعه سگ های زامبی از پنجره میان تو و صورتتونو میخورن.....شاید بهتر بود یه کلاه ایمنی میخریدید  



3-کلبه ی محاصره شده

در RE4 یه گروه از اوباش عصبانی به دنبال شما هستن که همه مشعل های روشن دارند همین کافیه که ترس پوشالی به شیوه ی سگ ها(یعنی وقتی بیخود از سگ میترسید) رو وارد هر کسی بکنه با اینحال اونا بازم به اومدن ادامه میدن!!!! واقعا جای تاسف داره که RE5 از این ایده به شکل بسیار بدی استفاده کرد.در تنهایی RE4 واقعا ترسناکه ولی اگه مرتبا استفاده بشه دیگه مثل گذرگاهی میمونه که مسلما خوبه ولی کسی ازش نمیترسه.....گرچه کلبه ی محاصره شده واقعا فراموش نشدنیه و در بازی ها تکه 



2-ظهور سالوادور

اوم.....بامزست مثل صدای روشن شدن چیزیه......موتوری چیزیه......داره نزدیک تر میشه.....باید موتور باشه....ولی من که موتور نمیبینم....فقط یه آدم گنده میبینم که تو دستش....یا خدا یه اره برقی بزرگه.....بهش شلیک مینم....هیچ اثری نداره.....بیشتر میزنمش.......بازم داره میاد.....خشاب عوض میکنم................اوه نه دیگه خیلی دیر شد.........وای چقدر خون و یه چیزی که موهای نرمی مثل سر لیان داره روی زمینه.....................که اینطور 



1-اولین زامبی

در RE1 زاویه ی دوربین به یک شکلی میشه که فقط یه راستای مبهمی برای شما قابل دیدنه......پس مجبورید به انتهای راهرو برید به جایی که نمیدونید چیه........اونجاست که زامبی رو میبینید که داره همکارتونو میخوره.......از کجا میدونم؟؟؟؟نگاه کنید سرش پایینه......بعد برمیگرده....شما رو میبینه......بلند میشه تا دستتونو بلرزونه(منظور اینجا دست دادن خودمونه ولی لغت مورد نیاز بود پس ترجمه نشد) که همین الآنم داره میلرزه......اسلحتون آماده نیست........درب انتهای راهرو قفله...........و این ترسه که از نبوغ سرچشمه میگیره




نترسید هنوز زنده اید این فقط پایان مقاله(و ترجمه ی بنده)بود.امیدوارم که از یادآوری RE لذت برده باشید.......ولی شاید برخی از لحظات مورد علاقه ی شما اینجا نبود(که از خودم باید اضافه کنم تقصیر نویسندست) که شرمنده ام