معرفی دست نوشته و فایلهای بازی Resident Evil Survivor

"۵ آگوست سال ۱۹۹۸
دیگه نمیتونم تحمل کنم!
باید نمونه‌هایه آزمایشی رو روی تخت عمل ببرم و جمجمه هاشونو رو جدا کنم تا بخشی از مغزشون رو بیرون بیارم.
من اینکار رو بارها و بارها و هر روز دارم انجام میدم...
واقعا افتضاح و حال به هم زنه.
همیشه احساس گناه میکنم، حتی بعد از اینکه به رختخواب میرم.

فرمانده وینسنت به ما دستور میده و میگه آنها را انسان نبینید.
آنها فقط مواد خامی هستند که ما از آنها برای ایجاد تایرنت استفاده میکنیم.
اما این ما هستیم که جمجمه اونها رو میبریم.
من هیچوقت نميتونم اینها رو فقط به عنوان مواد اولیه در نظر بگیرم.
اینها هم مثل ما انسان هستن و جان دارند!

از او در مورد راهی برای کاهش رنج آنها پرسیدم، اما اون درخواست من رو نادیده گرفت و گفت که با استفاده از داروهای بیهوشی نمیتونیم بتا هترو نونسرتونین خالص را استخراج کرد.
حتی اگر سفارشات شرکت باشه، من معتقدم کاری که ما انجام میدیم اصلا اخلاقی نیست...
من مطمئنم که وقتی بمیرم جام تو جهنمه بخاطر کاری که دارم انجام میدم.

یا شاید همین الانم تو جهنم هستم!..."